چرا حضرت علی(ع) دخترش (ام کلثوم) را به عقد عمر در آورد؟ میگویند مصلحت بود. چه مصلحتی بود که حضرت سکوت کرد؟ اگر آن روز حضرت، عمر را به قتل میرساند، چند سال بعد مصایل کربلا بر سر امام حسین(ع) نمیآمد؟

در خصوص ازدواج یا عدم، ازدواج ام کلثوم با عمر در چند محور باید بحث شود:

یکم:آیا علی (ع) دختری به نام ام کلثوم داشت؟ برخی عقیده دارند ام کلثوم همان زینب (س) است که در کربلا حضور داشت. (1)

برخی عقیده دارند ام کلثوم از ام سعید یا ام سعد متولد شده است. (2)

صاحب اعیان الشیعه از طرفداران این دیدگاه است. (3)

و شیخ مفید نیز عقیده دارد که حضرت علی(ع) دختری به نام ام کلثوم داشته است. (4)

دوم: در ازدواج و عدم ازدواج دختر علی (ع) با عمر اختلاف است.

برخی عقیده دارند با عمر ازدواج نکرد.(5)

و برخی عقیده دارند ازدواج صورت گرفته است. (6)

سوم: علل ازدواج ام کلثوم با عمر، بر فرض پذیرش این که امام علی(ع) دختری به نام ام کلثوم - غیر از زینب - داشته و بر فرض ازدواج او، باید دید چرا حضرت دخترش را به عقد کسی در آورد که با هم اختلاف شدید داشتند.

بی تردید ازدواج ام کلثوم مانند ازدواجهای معمولی بر اساس رضایت اعضای خانواده به وجود نیامده است.

از این رو برخی عقیده دارند ازدواج ام کلثوم با عمر به خاطر تهدیدهایی بوده که از سوی عمر صورت گرفته است.

عمر، ابن عباس را مأموریت داد دختر علی (ع) را خواستگاری نموده و در صورت عدم موافقت، امام علی(ع) را متهم به دزدی نموده و علیه او حکم ناحق صادر کند. متأسفانه در آن مقطع زمانی که قدرت در اختیار عمر بود و امام علی(ع) در اوج مظلومیت قرار داشت ،امام مجبور شد به چنین ازدواجی تن دهد که ازدواجی که متننی بر تقیه و اجبار بود.

در این باره دیدگاه برخی از بزرگان را میآوریم:

مرحوم محدث قمی (ره) در این باره گوید: اصحاب، معتقدند که علی (ع) بعد از دفاع بسیار و امتناع شدید و عذر خواستن به صورتهای گوناگون مانند این که او کودک است و من او را برای برادر زادهام مهیا کردهام چون با تهدید عمر مواجه شد که علیه حضرت اقامه شهود کرده (به تهمت دزدی) دستش را قطع خواهد کرد، به ناچار امر دختر را به عباس واگذار کرد و او وی را به عقد عمر در آورد.

شیخ مفید (ره) میگوید: خبر وارد شده در تزویج ام کلثوم ثابت نیست زیرا طریق آن از زبیر است که موثق نیست و به خاطر دشتمنی با علی (ع) در آن چه ذکر کرده مورد اتهام است. (7)

علامه مجلسی (ره) بعد از نقل سخنان مفید انکار قضیه را با توجه به اخبار وارده عجیب دانسته و مینویسد: این ازدواج بر اساس تقیه و ناچاری صورت گرفته است. (8)

وانگهی با توجه به توصیه های پیغمبر و فرهنگ اسلامی آن روز که سیاه پوست دختر سفید پوست را میگیرد و ندادن دختر به منزله سرپیچی از سنت پیامبر است، علیه امام علی جو سازی میشود. امتحان الهی هم در کار بود.

قتل عمر توسط امام علی(ع) نه امکانپذیر بود و نه معقول، زیرا بعد از تشکیل سقیفه تمام قدرت در اختیار حکومت بود و حتی برخی از مردم از امام حمایت نمیکردند. علی (ع) با فاطمه(س) به دفاع از حق بر خواسته، از مردم خواست ولایت را به امام برگردانند، ولی آنان حمایت نکردند. (9)

در چنین فضایی که قدرت در اختیار عمر بود و امام علی(ع) از پشتوانه مردمی برخوردار نبود، چگونه میتوانست عمر را به قتل برساند؟

از سوی دیگر برای امام قتل عمر جایز نبود، زیرا قتل یک انسان باید بر اساس شرایطی باشد وانگهی کشتن عمر پیامدهای منفی در پی داشت و بحران جامعه اسلامی را افزایش مر داد و مردم این پرسش رإ؛ مطرح میکردند که چرا علی(ع) خلیفه مسلمانان را به قتل رساند؟ همان گونه که در زمان عثمان بدون آن که حضرت در قتل عثمان نقش داشته باشد، امام را به قتل او متهم نموده و زمینه های جنگ جمل و صفین را فراهم کردند.

مگر سردمداران جنگ جمل قتل عثمان را بهانه جنگ علیه امام نکردند؟ این واقعیت را باید پذیرفت که انحراف از مسیر امامت و کنار گذاشتن امام علی(ع) از صحنه سیاست، پیامدهای منفی در پی داشت. اگر سقیفه شکل نمیگرفت و حق امام را غصب نمیکردند، نه جامعه اسلامی دچار بحران میشد و نه حادثه عاشورا به وجود میآمد. کانکه طرح بیعت شورا فکند خود همان جا طرح عاشورا فکند چرخ در یثرب رها کرد از کمان تیر کاندر نینوا شد بر نشان (10)

شکل گیری حادثه عاشورا گر چه ریشه در سقیفه دارد، ولی با قتل عمر از بین نمیرفت. سکوت 25 ساله امام در برابر خلفا نیز بر اساس مصالح عمومی بود، زیرا بعد از رحلت پیامبر (ص) جامعه اسلامی دچار بحران شد و برخی از مردم مرتد شده و مسلمانان اختلاف نمودندو دین اسلام در خطر افتاد؛ از این رو علی(ع) از سکوت خود به عنوان سکوت تلخ یاد نموده(11)

و علت سکوت خویش را حفظ دین و وحدت اسلامی یاد نمود: به خدا قسم اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان (خلفا) طور دیگر بود.(12)

سکوت امام در برابر خلفا نه به معنای تأیید نمودن خلفا بود و نه ترس از مرگ، زیرا حضرت بارها به دفاع از حق برخاسته، آنان را شایسته رهبری نمیدانست.

در خصوص عدم ترس از مرگ فرمود: به خدا سوگند که پسر ابوطالب مرگ را بیش از پستان مادر برای طفل دوست میدارد.(13)

سکوت حضرت به منظور رعایت مصالح جهان اسلام بود؛ مصلحتی که شدیداً رعایت آن لازم بود.

پاورقیها:

1- علی اکبر دهخدا، لغت نامه، واژه ام کلثوم.

2 - مصطفی دشتی، معارف و معاریف، ج 2، ص 438.

3 - اعیان الشیعه، ج 2، ص 12.

4 - ارشاد مفید، ص 355.

5 - مصطفی دشتی، همان.

6 - محسن عاملی، پیشین.

7 - سفینه البحار، ج 6، ص 385.

8 - بحار الانوار، ج 42، ص 109.

9 - الامامة و السیاسة دینوری، ص 16 - 18.

10 - نیّر تبریزی، دیوان آتشکده، ص 59، به نقل از جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 289.

11 - مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 178، نهج البلاغه فیض، ص 37، خطبه 3.

12 - سیر در نهج البلاغه، ص 179، 180.

13 - نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 48، خطبه 5