چرا کافران برخلاف مؤمنان دنیای آبادتری دارند؟!

 

 

خداوند انسانهای صالح را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با عذاب خود مى‏گیرد تا متذکّر شوند، لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته ‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى ‏گیریم (حاقّه 44) همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى گذرد مگر آنکه گوشمالى مى‏شوند. امّا اگر کافران و نااهلان خلاف کنند، به آنان مهلت مى‏دهد و هرگاه مهلت آنها سرآمد، آنان را هلاک مى‏کند و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‏اندازد و به آنان مهلت مى‏دهد تا پیمانه شان پر شود. آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى‏دهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى‏دهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها، عذاب خوارکننده ‏است! وَ لَا یحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین‏ (آل عمران178) اگر قطره‏ اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مى‏کنید. امّا اگر قطره‏ اى چاى روى لباس شما بچکد، صبر مى‏کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید. خداوند نیز با هرکس به گونه‏ اى رفتار مى‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مى‏اندازد.

 

 

 

چرا عده‌ای در دنیا در خوشی هستند و عده‌ای در سختی؟

 

 

 

از نظر مذهب شیعه که قائل به اختیار است و جبر و تفویض را محال میداند انسان تا آنجایی که مربوط به اراده و اختیار او میشود حاکم بر وضع آینده خود است. وضع آینده یک انسان شبیه یک ورقه امتحانی است و نمره ای که به آن داده میشود تعیین کننده سعادت یا شقاوت اوست. در این ورقه امتحانی تنها سؤالات است بخشی از این سؤالات را خدا طراحی کرده و از دست ما خارج است؛ این سؤالات بر دو گونه اند برخی تکوینی هستند و برخی تشریعی.
مثلا ما نمی دانیم که امروز در خیابان با چه حادثه ای روبرو خواهیم شد ولی با هر حادثه ای که روبرو شویم یک سؤال امتحانی است که باید به آن جواب درست دهیم. این گونه سؤالات، سوال های تکوینی هستند بنابراین هر اتفاق تکوینی که برای ما رخ دهد چه عذاب باشد، چه رحمت باشد چه برای امتحان باشد و چه عقوبت اعمال گذشته خودمان و چه... همگی سؤال امتحانی هستند و جواب درست ما را طلب میکنند لذا لزومی ندارد که ما بدانیم این حادثه از چه سنخی است، جواب درست را خدا در فطرت و عقل و دین به ما عرضه کرده است.

 

 

 

اما سؤالات تشریعی عبارتند از واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات؛ واجبات را حتما باید بجا آورد و محرمات را حتما باید ترک کرد اینها سوالاتی هستند که نمره آنها تعیین کننده ی وضع آینده یا به اصطلاح سرنوشت ماست ولی مستحبات سوالاتی هستند که اگر آن را با آگاهی انجام دهیم نمره تشویقی دارد و اگر مکروهات را ترک کنیم خدا در نمره دادن با ارفاق عمل می کند. اما اگر کسی در امتحان تشریعی تقلب کند یا همه سوالات را جواب غلط دهد یا امتحان را به باد تمسخر بگیرد و... در این صورت خدا یا سوالات انحرافی پیش پایش میگذارد یا بر ورقه امتحانی او مهر مردودی میزند إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (بقره6) کسانى که کافر شدند، براى آنان تفاوت نمى‏کند که آنان را (از عذاب الهى) بترسانى یا نترسانى؛ ایمان نخواهند آورد. خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (بقره7) خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‏اى افکنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.
اینها سنتها یا قوانین امتحانات خداست،

 

 

 

در پاسخ به سوالات اگر خود به جواب نرسیدیم باید از اهل خبره و علما بپرسیم؛ و مطمئن باشیم که خدا عادل است و در حق کسی ظلم نمیکند و بلکه خدا محسن است و به اهل خیر بیش از تلاششان پاداش میدهد. دنیا بسیار کوتاه و در حد یک جلسه امتحانی است و آخرت آن روزی است که کارنامه اعمال را به انسان میدهند و بر اساس آن معلوم میشود که سعادتمند و شقاوتمند کیست. فَأَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُواْ کِتَابِیَهْ* إِنىّ‏ِ ظَنَنتُ أَنىّ‏ِ مُلَاقٍ حِسَابِیَهْ* فَهُوَ فىِ عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ* فىِ جَنَّةٍ عَالِیَةٍ* قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ* کلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِیَا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فىِ الْأَیَّامِ الخْالِیَةِ* وَ أَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ* وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ* یَا لَیْتهَا کاَنَتِ الْقَاضِیَةَ* مَا أَغْنىَ‏ عَنىّ‏ِ مَالِیَهْ* هَلَکَ عَنىّ‏ِ سُلْطَانِیَهْ* خُذُوهُ فَغُلُّوهُ؛ (حاقه19-30) پس کسانی که کارنامه اش را به دست راستش دهند فریاد میزند که: (ای اهل محشر) کارنامه مرا بنگرید و بخوانید؛ من یقین داشتم که به حساب اعمالم میرسم او در یک زندگی رضایت بخش قرار دارد، در بهشتی عالی ... اما کسی که کارنامه اش را به دست چپش بدهند میگوید: ای کاش هرگز کارنامه ام را نمیدادند و نمیدانستم حساب من چیست. ای کاش مرگم فرا میرسید مال و و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت [خدا امر میکند که] او را بگیرید و در بند و زنجیرش کنید. البته در دنیا هر کس به اندازه ای از سختی و مصیبت بهره مند میشود. شاید شما وضع کسی را بنگرید و تصور کنید که اگر شما به جای او بودید، زندگی تان سراسر خوشی بود. اما آن انسان با ظرفیت متفاوتی که دارد سختی ها و رنج های خاص خویش را دارد که شاید شما متوجه آن نباشید

 

 

 

آسایش برای کافران

 

 

 

شاید بارها دیده یا شنیده اید که عده ای به طعنه میگویند همه عذابها و گرفتاریها برای مسلمانان است در حالیکه کافران در آرامش و آسایش هستند و مثلا مردم فلان کشور اروپایی که حتی به مسیحیت ایمان ندارند و کافر مطلق هستند، در آسایش و آرامش بیش تری قرار دارند. برخی، همین را علتی برای کفر گویی و ستیزه جویی خود با دین قرار می دهند و براساس این تحلیل، آسایش و آرامش آنان را دلیلی بر حقانیت آنان بر می شمارند. اینگونه افراد معیار آسایش دنیوی را به عنوان دلیل و برهان حقانیت میدانند و حتی برخی پا از این فراتر نهاده و با توجه به موقعیت طبیعی اروپا و آب و هوای خوب آن به این نتیجه رسیده اند که همین طبیعت خوب دلیل بر حقانیت آنان است. این در حالی است که خداوند برخلاف آنچه به فکر و نظر ما میرسد عمل میکند. لذا برای کافران آسایش قرار میدهد و مؤمنان را هر چه از نظر رتبه و درجه برتر و بالاتر باشند، به بلا و گرفتاری بیش تری دچار می سازد.
خداوند در آیات 33تا 35 زخرف درباره این سیاست خود نسبت به کافران می فرماید 
و لولا أن یکون الناس امه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمان لبیوتهم سقفاً من فضه و معارج علیها یظهرون¤ و لبیوتهم أبواباً و سرراً علیها یتکئون¤ و زخرفا و ان کل ذلک لما متاع الحیاه الدنیا و الاخره عند ربک للمتقین؛ و اگر نه آن بود که همه مردم در انکار خدا امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه های آنان که به خدای رحمان کفر می ورزیدند، سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار می دادیم؛ و برای خانه هایشان نیز درها و تختهایی که بر آنها تکیه زنند؛ و زر و زیورهای دیگر نیز؛ و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست، و آخرت پیش پروردگار تو از آن پرهیزگاران است.
آسایش کافران هیچ دلیلی بر حقانیت آنان نیست، چنان که مشکلات و گرفتاری های مسلمانان و مومنان دلیلی بر بطلان دین و آیین ایشان نمیباشد، بلکه به این معناست که مومنان و مسلمانان با برخی از کارها تنبیه میشوند و این امور بازتاب خطاها و گناهان ریز و درشت آنان است. هر چند که برخی از این گرفتاری ها و ابتلائات مومنان برای این است که زنگارها از دل هایشان زدوده شود و پاک گردند. در روایت آمده 
البلاء للولاء کاللهب للذهب بلا برای ولایت و محبت الهی مانند لهیب آتش است برای طلاست، به این معناست که این گونه گرفتاری ها موجب ازدیاد ارزش انسان و خلوص وی از هرگونه آلودگی ها و پالایش وی میشود. بنابراین میتوان در برخی از موارد گفت: هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند.

 

 

 

اما برخی از این گرفتارها این گونه نیست، بلکه هشدارهای سریع و تندی است که از سوی خداوند به بنده مومن داده میشود تا چرکها و آلودگیها هر چند کوچک و ریز را ببیند و خود را از آن پاک نماید؛ زیرا هرگونه زنگاری در این افراد به چشم می آید و جلوه زشتی به چهره و سیمای مومن میدهد. تفاوت زمانی در عذاب های الهی با نگاهی به آموزه های قرآنی می توان دریافت که چرا این گونه تفاوت های جدی میان مجازات های الهی وجود دارد و حتی کافران با افزایش امکانات نه تنها تنبیه نمیشوند بلکه تشویق هم میشوند. آموزه های قرآنی روشن میکند که خداوند نسبت به خطاها و گناهان افراد، برخوردهای سه گانه را در پیش میگیرد. این تفاوت ها به سبب عللی است که در آیات قرآنی بیان شده است.
خداوند در آیه 30 شوری یکی از انواع عذابها و گرفتاریها را عذاب دنیوی بر میشمارد 
و ما اصابکم من مصیبه فیما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر و هرگونه مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و خدا از بسیاری درمیگذرد. ولی با این همه برخی از گناهان به گونه ای است که واکنش و بازتاب آن در همین دنیا به سرعت خود را نشان میدهد کسانی که به این گرفتاری ها مبتلا می شوند، افراد مومن و مسلمانی هستند که باید تنبیه شوند. بنابراین، اگر خطایی بکنند به سرعت تنبیه و مجازات میشوند و گرفتاریها به آنها هجوم می آورد. از جمله اگر مسلمانان زکات مال خودشان را ندهند، باران قطع میشود و کشور دچار قحطی و خشکسالی میشود. درباره برخی دیگر از گناهان و خطاها و هم چنین گناهکاران وتلک القری اهلکنا هم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعدا؛ و مردم آن شهرها چون بیدادگری کردند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان موعدی مقرر داشتیم (کهف95)

 

 

 

امام حسین(ع) در شب عاشورا در اطراف خیمه‌ها و حضرت زینب کبری(س) در مقابل یزید این آیه را قرائت کردند. و همین آیه بود که توسط زینب کبری(س) در مقابل یزید قرائت شد. آیه 178 آل‌عمران وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ . برخی از این استنادات ابتدای بوده است که شخص معصوم(ع) آن را بیان کرده و یا اینکه امام(ع) کلامی بیان کرده و مخاطب یا در حال عناد یا تفقه از امام(ع) سوال کرده است و یا اینکه رفتار امام(ع) را برخی نفهمیدند و امام(ع) آن را با قرآن تبیین کرده‌اند.
* اگر خدا بخواهد کسی را زمین بزند به آنها وفور نعمت می‌دهد
این آیه در احد نازل شد؛ جایگاهی که حمزه سیدالشهدا به شهادت رسیده، دندان پیامبر(ص) شکسته است و مشرکان رجز پیروزی می‌خوانند. اما خداوند در این آیه می‌فرماید که اگر خدا بخواهد کسی را زمین بزند به آنها وفور نعمت می‌دهد و نباید فکر کنند که مهلتی که به آنها داده شده خیری برای آنهاست. امام علی(ع) در حدیثی می‌فرمایند اگر خدا به تو نعمت داده و تو به گناهت ادامه می‌دهی و خدا با تو کاری ندارد بترس و هشیار باش.

* بلایی که بر سر قاتلان امام حسین(ع) در زمان نخستین خلیفه عباسی آمد
این امر درباره قاتلان امام حسین(ع) دیده می‌شود نه فقط در قیام مختار که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه گفته است نخستین حاکم بنی عباس ابوالعباس سفاح به قدرت که رسید سیه چرده‌ای وارد شد و گفت سدیف شاعر است و شعری خواند و در آن گفت ای ابوالعباس از حسین(ع) و زید بن علی بن حسین یاد کن و ابوالعباس پس از این شعر بود که گفت در آن جلسه هر چه از بنی امیه را بکشید که گفته شده هزار نفر را کشت و حتی گفته می‌شود برخی از آنان را از قبر خارج کرده و سوزاندند. امام پس از بیان علت قیامشان فرمودند افرادی بر این مردم تسلط خواهد یافت که آنها را از قوم سبا ذلیل‌تر می‌کند.
روایت است که اگر جوانی نعمت جوانی‌اش را به بندگی خدا بگذراند پیر که شود و نتوانست چون جوانی بندگی کند خداوند فرشته‌ای را مامور می‌کند که چون جوانی برای او نعمت بنویس.

* خداوند هم یا برای متدین بودن و یا برای گناه‌کار بودن به وفور نعمت می‌دهد
امام علی(ع) می فرمایند که چه بسیار که نعمت به آنها داده شد و خود را گم کردند. مصیبت یا به خاطر گناه است و یا برای امتحان و نعمت یا برای متدین بودن است و یا برای گناه‌کار بودن. فردی به نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: هر چه از خدا می‌خواهم خدا می‌دهد و می‌ترسم مبادا استدراج باشد؛ از او پرسیدند آیا شکر خدا را به جا می‌آوری؛ آن فرد گفت بله؛ امام فرمودند از آن قسم نیست.
 باید نعمت‌ها را شکر ذهنی، شکر زبانی و شکر عملی کرد که شکر عملی استفاده از نعمت الهی در راه خداست. سنت الهی درباره استدراج را مردم ایران در سقوط شاه، سقوط صدام و حسنی مبارک دیدند. این گروه کسانی هستند که به آنان فرصت داده میشود تا زمانی گناهان خود را ادامه دهند، ولی وقتی آن زمان فرا رسید گرفتار عذاب سخت الهی میشوند. بسیاری از اقوام که گرفتار عذاب میشوند و سیل و توفان، زندگی شان را از میان میبرد، کسانی هستند که خداوند به آنها مهلت داد تا دست از گناه بردارند ولی چون ادامه دادند در آن روز معین این گونه عذابشان میکند. گروه سوم کسانی که خداوند عذابشان را آن قدر تأخیر می فکند تا بتوانند همه توانایی و استعداد خویش را در عرصه گناه به نمایش بگذارند و با افزایش و ازدیاد گناه، در نهایت ظلم و ستم قرار گیرند.

 

 

 

زمان عذابها بنابراین، از نظر زمانی می توان عذاب ها را به سریع، مهلت دار و بی زمان دسته بندی کرد. در این میان تنها مؤمنان هستند که هر گناه و خطایی کردند به سرعت، آثار و تبعات آن را می بینند تا به خود آیند و بیدار و هوشیار گردند. هرچه ایمان شخص قوی تر باشد، خطای وی بیش تر به چشم می آید؛ زیرا همانند صفحه سپیدی است که کوچک ترین لکه را نشان میدهد. از این رو لازم است تا این لکه زودتر گرفته شود و عذاب برای این است که شخص، هوشیار و بیدار شده و آن لکه زشت را از جامه سپید ایمانش بزداید. آنانی که انسانهای معمولی هستند، گناهان و خطاهایشان همانند لکه هائی بر جامه زرد است. این لکه ها فقط در صورت دقت دیده میشوند بنابراین به آنان مهلت داده میشود تا در یک فرصت به خود آیند. اما انسان هایی که کافرند همانند کسانی هستند که جامه تیره به تن کرده اند و این جامه ها حتی اگر پر از لکه های زشت شود به چشم نمی آید. اینان عذابشان آن قدر عقب انداخته میشود تا سنگین تر و سخت تر شود و به عذابی دردناک و سخت گرفته میشوند. 
بخشی از عذابها و گرفتاریهایی که مؤمنان در دنیا دچار آن میشوند به سبب عدم توجه به واجبات و محرمات است. همان گونه که انجام واجبات و ترک محرمات، عامل افزایش برکات (الاثنا عشریه ص19) و رهایی از مشکلات و گرفتاری هاست، رفتار برخلاف آموزه های الهی موجب میشود تا شخص در همین زندگی به سرعت دچار مشکلات و گرفتاریهائی شود که گاه جز به استغفار از آن رهایی نمی یابد. کسانی که می گویند مالشان به اشتباه و خطایی از دستشان رفت و یا ورشکست شدند، وقتی خوب بنگرند درمی یابند که مثلا زکات و خمسی را نپرداخته اند، زیرا پرداخت زکات موجب مصونیت مال از تباهی می شود (وسایل الشیعه، ج6، ص13) و حتی مال، برکت یافته و زیاد میگردد

(من لایحضره الفقیه، ج2، ص2)