1- چرا نماز ملاک قبولی یا رد اعمال دیگر است، یا این که چرا نماز ستون دین است ؟

این که نماز ستون دین است، به خواست و نظر انسان و انکار و قبول او بستگی ندارد، زیرا دین را اگر مجموعه ای بپنداریم و سازنده آن را پروردگار متعال بدانیم، خواست سازنده مجموعه بر این قرار است که این مجموعه بر این اصل (نماز) استوار باشد، مانند کسی که خانه ای می سازد و تمام استحکام و قوام خانه را بر یک ستون و یا دو ستون استوار می کند که اگر آن ستون یا ستون ها نباشد آن ساختمان در هم فرو می ریزد. قرآن درباره ی این که خداوند در کار و اراده ی خود باز خواست کننده ای ندارد، می فرماید:« لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون؛ (1) (خداوند) درباره ی اعمالی که انجام می دهد بازخواست نمی شود ولی آنان بازخواست می شوند.»

 از سوی دیگر، چون اراده الهی بر این امر قرار گرفته است، در صورت عدم تشریع نماز طبیعتا دینی بر پا نخواهد شد و این مسئله ای عقلی است؛ چنان که در طبیعت هم همین گونه است. در قرآن هرگاه از اعمال نیک سخن گفته شده، به نماز نیز اشاره شده است؛ گویی نماز صبغه الهی اعمال نیک است.

با توجه به تأثیر نماز در امور دنیوی و معنوی و نقش نماز در بنای ایمان، مرز بین کفر و اسلام و نشانه دین و عروج معنوی، استواری دین به نماز کاملا منطقی و به جاست.  

از سوی دیگر با توجه به سخن پیامبر (ص) و امام علی (ع)، که هر عملی از انسان تابع نماز اوست، می توان نتیجه گرفت که هرکس نماز را ضایع کند (چه با ترک و چه با سهل انگاری)، اعمال دیگر او ضایع و تباه است، زیرا کیفیت عمل انسان مشابه کیفت نماز اوست.

از این رو، عملی که در تمام زمینه ها تأثیر دارد، در صورت نبودن یا حتی نقصان آن سایر اعمال نیز خدشه دار می شود. در یک تشبیه ظاهری، می توان نماز را به پاسپورت تشبیه کرد که تمام تدارک و تلاش مسافر با انبوه بار و هزینه های زیاد او، بدون داشتن این مجوز بیهوده و بی اثر است. 

همچنین مطابق احادیث و روایات، اعمال نیک کافر و بی نماز برای سعادت او مؤثر نخواهد بود، گرچه خداوند به لطف خود در تخفیف عذاب و آسایش های دنیایی آن ها را پاداش می دهد. در حالی که خداوند تنها اعمالی را که به نیت قرب او انجام شده باشد، می پذیرد: « و من یعمل من الصالحات من ذکر أو أثنی و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنه؛ (2) و هرکس عمل نیک انجام دهد، چه مرد یا زن، درحالی که ایمان داشته باشد، آنان داخل بهشت می شوند. »

 

2- چرا تارک الصلوه (ترک کننده نماز) مشرک است ؟

اساس دین و دعوت انبیای الهی عدم اطاعت و پرستش ازغیر خداست؛ چنان که پیامبر اسلام برای دعوت مردم به دین می فرمودند: « قولوا اله الا الله تفلحوا؛ بگویید جز خداوند، خدایی نیست تا رستگار شوید.»

از این رو باید بت ها شکسته می شدند و خدایان خیالی و مادی کنار می رفتند و انسان هماهنگ با ندای هستی، هیچ مخلوقی را در مقام و شأن خالق قرار ندهد.  نمود عینی این خواسته حق (نفی غیر خدا)، در پرستش خدا به وسیله نماز و نفی غیر او و سرباز زدن از اطاعت غیر او محقق می شود؛ و نمازگراز با حرکت ها و اعمال خود که هر کدام دارای اسرار و معانی خاص در دین هستند، عملا ارادت و اطاعت خویش را به خالق خود نشان می دهد و در این دعوی باید قول و فعل او واحد باشد و جز در برابر خدا هیچ گونه اطاعت و کرنش و تعظیم برای کسی روا نبیند و این عمل را با اعتقاد عمیق روزانه تکرار نماید؛

چنان که در نحوه ی ایستادن مطیع امر خدا باشد و به سویی روی کند که او تعیین کرده است. نکته دیگر این که تحقق دین الهی در گرو تحقق عبارت « لا اله الا الله » است و این عبارت، نه تنها یک اعتقاد و مسئله تئوری است، بلکه حقیقتی عملی می باشد. 

امام خمینی (ره) آن موحد بزرگ، تمام علوم حتی علم توحید را هم عملی می داند، زیرا آنچه در جهان تحقق دارد، لا اله الا الله است و ما باید خود را با این حقیقت هماهنگ کنیم و با نفی غیر خدا حتی خواسته های نفسانی خویش، تنها او را پرستش کنیم.  بنابراین، تارک نماز با پرستش شیطان و نفس خود، برا ی خدا شریک قائل شده است.

از سوی دیگر، با به جا نیاوردن نماز عملا توحید الهی را با قلب خویش نپذیرفته است.  

 

3- چرا حکم ترک نماز از گناه کبیره و فحشا و منکر بالاتر است؟

از امام صادق (ع) سئوال شد: چرا تارک نماز را کافر می دانید ؟ ایشان فرمودند: کسی که نماز را ترک می کند، هرگز آن را ترک نمی کند، مگر به خاطر سبک شمردن آن...و هر کس نماز را از روی عمد ترک کند، پس به قصد لذت این کار را نکرده است، در نتیجه هرگاه قصد لذت نفی شد استخفاف (سبک شمردن) اتفاق افتاده است و هرگاه استخفاف باشد، کفر محقق شده است. (3)

 

4- کدام نماز (مورد نظر ائمه و قرآن) و با چه شرایطی مانع فحشا و منکر می شود؟

الف) در کتاب شریف فلاح السائل تألیف سید بن طاووس نقل شده است که شخصی در حضور منصور خلیفه عباسی از امام صادق (ع) پرسید: حدود نماز چیست ؟

 حضرت فرمود:« للصلوه اربعه الاف حد لست تفیء بواحد منها؛ نماز دارای چهار هزار حد است که تو حتی توان ادای یکی از آن ها را نداری.» همچنین آن حضرت در بیان حدود لازمی که نماز بدون آن کامل نمی شود،

می فرمایند: « نماز به کمال نرسد مگر برای کسی که طهارتی همه جانبه و تمامیتی رسا داشته باشد و حق آن را کامل ادا کند؛ و از وسوسه و انحراف به دور باشد؛ خدای را بشناسد و برای او خشوع نماید و ثبات ورزد، در حالی که میان نومیدی و امید و شکیبایی و بی تابی ایستاده باشد؛ گویی وعیدها برای او ساخته آمده و وعیدها بر او واجب گردیده است؛ دارایی خود بذل کرده و با در نظر گرفتن مقصود خویش جان در راه خدا نهاده و طریق او را برگزیده است؛ در بینی بر خاک نهادن (در سجده) کمترین کراهتی به دل راه ندهد و پیوند علایق را از جز او بریده و تنها به او متوجه گردیده و به حضور او آمده و عطای او را خواسته است.

پس اگر چنین نمازی به جای آورد، همان نمازی خواهد بود که به آن امر شده و از آن خبر داده شده است؛ و این همان نمازی است که از فحشا و منکر بازمی دارد. » (4)

ب) همچنین در مورد عدم تأثیر نماز می توان گفت که رابطه ی «نماز و انسان» همانند رابطه « تقوا و انسان » است.

شهید مطهری درباره رابطه تقوا با انسان در نهج البلاغه می فرماید: « در نهج البلاغه با این که اصرار شده که تقوا نوعی ضامن و وثیقه است در برابر گناه و لغزش، به این نکته توجه داده می شود که در عین حال، انسان از حراست و نگهبانی تقوا نباید آنی غفلت ورزد. تقوا نگهبان انسان است و انسان نگهبان تقوا و این دور محال نیست، بلکه دور جایز است.  این نگهبانی متقابل از نوع نگهبانی انسان و جامه است که انسان، نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرما است... علی علیه السلام درباره ی نگهبانی متقابل انسان و تقوا می فرماید:« ایقظوا بها نومکم و اقطعوا بها یومکم و اشعروها قلوبکم و ارحضوا بها ذنوبکم...الا فصونوها و تصونوا بها؛ خواب خویش را به وسیله تقوا تبدیل به بیداری کنید و وخود را با آن به پایان رسانید و احساس ان را در دل خود زنده نمایید و گناهان خود را با آن بشویید.... همانا تقوا را صیانت کنید و خود را در صیانت تقوا قرار دهید. » (5) طبق گفتار امام علی (ع) ما مأجور به حفاظت از تقوا هستیم تا تقوا ما را حفظ نماید. از طرفی مطابق آیه صریح قرآن این دو مطلب در مورد نماز آمده است؛

یعنی هم به نقش نهی از منکر و فحشای نماز که مانع سقوط در گناه است، اشاره شده است ( ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر ) و هم به حفاظت از نماز فرمان داده شده است ( حافظوا علی الصلوات و... علی صلاتهم یحافظون ).

نتیجه می گیریم، همان گونه که تقوا در صورت محافظت از آن، انسان را از کجروی نگه می دارد، نماز هم در صورت محافظت از آن ناهی از منکر است. به همین خاطر در احادیث هم به محافظت از انجام آن در اول وقت تأکید شده است و هم به حفاظت از حضور قلب و اقبال قلب و آگاهی از اسرار آن، لذا نماز بی حضور و بی حفاظت، تأثیری در حفظ انسان از منکر ندارد و قران در سوره ی ماعون به صراحت و بدون پرده پوشی می فرماید: « وای بر نمازگزاران، آنانی که در نمازشان سهو می کنند ».  

 

پی نوشت:

1. انبیاء ( 21)، آیه ی 23.

2. نساء (4)، آیه ی 124.

3. ر. ک: اصول کافی، ج 4، ص 97.

4. آداب الصلوه امام خمینی، ص 149، پاورقی شماره 230.

5. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، چاپ دوم، انتشارات صدرا، چاپخانه، رودکی، قم، ص 209-208.