برخی از علمای اهل تسنن براین عقیده اند که اسلام ایرانیان مرهون فتوحات عمربن خطاب است ولذا ایرانیان باید کف پای عمر بلکه سم اسب عمر را ببوسند!
اخیرا برخی از علمای اهل تسنن یا از روی عمد وبه قصد ایجاد تفرقه بین شیعه وسنی یا از روی جهل وبی اطلاعی از تاریخ درمحافل ومجالس جمعی مطرح کرده اند:چون ایران درزمان عمربن خطاب فتح شده پس اسلام ایرانیان مرهون او است وبرایرانیان لازم است کف پای عمر وکف سم اسب عمر را ببوسند!
اگر اسلام آوردن مردم ایران درسایر فتوحات مانند اسلام آوردن اهل مدائن بوده اسلام آنها هم مورد قبول وتایید اسلام است همان طور که تاریخ شهادت می دهد فتوحات عمر بازور شمشیر بوده واگردرهمان فتوحات مردم با میل ورغبتی باطنی به اسلام گرویده باشند شکی نیست که گرایش آنان به خاطر سلامت نفس خودشان بوده واینکه آنان در جست وجوی دین حق بوده اند.دراین صورت اگر افتخاری هست این افتخار به خودشان بر می گردد نه به عمر بن خطاب واگر ایمانشان از روی ترس ووحشت و زور بوده نه تنها مایه ی افتخار وسربلندی عمر وپیروانش نمی شود بلکه مایه ی سرافکندگی وشرمندگی آنان می گرددزیرا اقرار اعتراف وایمان با اجبار واکراه از دیدگان قرآن وعترت پسندیده ومقبول نیست
اخیرا برخی از علمای اهل تسنن یا از روی عمد وبه قصد ایجاد تفرقه بین شیعه وسنی یا از روی جهل وبی اطلاعی از تاریخ درمحافل ومجالس جمعی مطرح کرده اند:چون ایران درزمان عمربن خطاب فتح شده پس اسلام ایرانیان مرهون او است وبرایرانیان لازم است کف پای عمر وکف سم اسب عمر را ببوسند.!!!؟؟
از آنجا که طرح اینگونه مسائل واهی وبی اساس افراد بی اطلاع از تازیخ را تحت تاثیر قرار می دهد لازم دانستیم به عنوان دفاع از اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام)این شبهه ی عوام فریبانه ومنحرف کننده را به صورت اجمال وسربسته پاسخ دهیم به شرط اینکه علما واندیشمندان اهل تسنن ما را دراین امر مهم یاری وپشتیبانی کنند ونگذارند افراد فرصت طلب به عنوان عالم سنی با طرح مسائل سست وبی پایه اتحاد وهمبستگی شیعه وسنی را درهم شکنند وما را بر آن دارند که مطالبی را که تا کنون از نقل آنها دریغ ورزیده ونخواسته ایم آشکار سازیم به میان مردم آوریم
بنابراین از آنجا که هدف وانگیزه ی ما دراین پزوهش علمی وتاریخی این است که معلوم کنیم آیا عمر بن خطاب شایسته ی تقدیر وتشکر هست یا…پس شبهه افکن باید جنبه ی شنیدن پاسخ را داشته باشد
محوریت فتوحات عمر
…سپس عمرمردم را به جنگ با عراق(ایران)فراخواند ولی مردم توجهی به فراخوانی عمر نکرده واز جای خود حرکت نکردند.وقتی عمر بی توجهی وبی میلی مردم را در جنگ با ایران مشاهده کرد گفت:اگر شما به جنگ نمی روید من خودم به تنهایی خواهم رفت.درهمین گیروداربودکه گروهی از قبیله ی ازد به قصد جنگ در شام درحرکت بودند عمر آنان را به عراق(که قسمتی از ایران بوده است)گسیل داد وبه غنائم آل کسری ترغیبشان کرد
فتوح البلدان بلاذری صفحه ی ۲۵۳
قرار داد عمر با جریر بر سر غنائم ایران
هنگام جنگ با عراق جریر بن عبدالله نزد عمر آمد ورفتن به جنگ را مشروط به اختصاص ربع غنائم برای خود و گروهش نمود وعمر این شرط را پذیرفت.آنگاه به جانب عراق رهسپارشد
فتوح البلدان بلاذری صفحه ی ۲۵۳وتاریخ واقدی وتاریخ طبری وتاریخ ابن اثیر
دستور پیامبر به علی بن ابی طالب درباره ی عرضه ی اسلام قبل از جنگ
مولای متقیان فرموده اند:هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)مرا به جانب یمن اعزام کرد فرمود:ای علی مبادا با احدی جنگ کنی مگر اینکه اول اسلام را به او عرضه کرده باشی قبل از دعوت به اسلام با احدی جنگ مکن.به خدا قسم اگر خداوند به دست او یک نفر را به راه راست هدایت کند اجر وپاداش آن برای تو بهتر وگرانبهاتر از هرچیزی است که خورشید از هنگام طلوع تا غروب برآن بتابد وتو برآن ولایت داشته باشی
یا علی اگر خداوند به واسطه ی تو یک نفر را هدایت کند مزد و پاداش آن برای تو بهتر وارزشمند تر از دنیا و آنچه در آن است می باشد
این بود نمونه ی کوچک از توصیه های پیامبر به نیروهای اعزامی جهت جنگ با کفار ومشرکین که تاکید فرمودند تمام توان خود را مصروف هدایت وارشاد بندگان خدا بنمایید وکمترین اشاره ای به امور مادی وغنائم نفرمود
اما عمر بن خطاب سپاهیانش را به غنائم آل کسری ترغیب می کند وبا فرماندهانش قرار دادغنائم می بندد
حال یک پرسش از جوانان پیرو حقیقت
همان طور که به طور مستند ومستدل معلوم شد فتوحات عمر بر محوریت ذخارف دنیا ومطامع مادی بوده واسلام وقرآن در حاشیه ی آن بوده است حال باز هم می گویید که اسلام ایرانیان مرهون ومدیون شمشیر امثال عمربن خطاب می باشد؟
بلایی که بر سر ایرانیان آورده شد تاریخ یاد ندارد
سعید بن مرزبان نقل کرده مردی از قبیله ی عنبس که درجنگ عمر با ایرانیان شرکت داشت برایم تعریف کرد که در آن روز (جنگ با ایرانیان)بلا ومصیبتی برمردم ایران وارد شد که تاکنون هیچ قوم وملتی به آن مصیبت گرفتار نشده اند. بعد از اینکه لشکر ایران شکست خورد و به دست سپاه عمر گرفتار شدند کارشان به آنجا رسید که.یکی از سپاهیان عمر یک ایرانی را نزد خود می طلبید وقتی پیش می آمد اسلحه ی او را می گرفت وبا همان اسلحه او را می کشت!وباز بالاتر از این بالاتر برایت بگویم:(بلا ومصیبت ایرانیان از دست سپاهیان عمر بن خطاب به آنجا رسید که) سپاهیان عمر دونفر ایرانی را فرا می خواندند وبه یکی دستور می دادند رفیقش را بکشد
تاریخ الامم والملوک طبری جلد۴ صفحه۱۳۵
پیامبر اسلام درکدام جنگ ها با اسیران این طور برخورد می کند!؟
آری این عمل سپاهیان عمر پاسخ همان نان وحلواهایی بود که مردم شریف وبشردوست ایران به سپاهیان عمر می دادند
سخنی با برادران اهل تسنن
سپاهیان عمر بر چه اساسی مرتکب آن کارهای نامشروع شدند…؟
درکدامیک از جنگ ها رسول خدا (صلی الله علیه و آ له وسلم ) مردم را برای دستیابی به غنیمت به جنگ فرستاد!؟
درکدامیک از جنگ ها اسیران را کشت!؟
درکدامیک از جنگ ها به اسیران دستورداد رفیقشان را بکشند!؟
درکدامیک از جنگ ها دستور داد اموال شخصی مردم را غارت کنند وبه یغما ببرند!؟
درکدامیک از جنگها قبل از رفتن به جنگ سهم غنائم آ نان را تعیین فرمود!؟
درکدامیک از جنگها دستور داد کسی را که اقرار به شهادتین کرده بکشند!؟
آیا فتوحات عمر به همان صورت بود که پیامبر به علی بن ابی طالب فرمود!؟
آیا جواب نان وحلوای مردم ایران قتل وغارت وجنایت است!؟
آیا این برخورد با اسیران همان برخورد علی بن ابی طالب وفاطمه وحسن وحسین (علیهم السلام) با اسیر بود که باعث نزول سوره ی ((هل اتی)) شد ((ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا…))؟
آیا سپاهیان عمر با این برخوردهای ناجوانمردانه ووحشیانه می خواستند رضای خدا وبهشت را به دست آورند!یعنی با ظلم وجنایت بی نظیر می خواستند خود را مشمول این آیه سازند:((یبتغون فضلا من الله ورضوانا وینصرون الله ورسوله))سوره ی حشر آیه ی ۸
۱۲-آیا این برخوردهای وحشیانه مایه ی افتخار وسربلندی است که مردم ایران کف پای فرمانروایش (عمر) را ببوسند یا مایه ی ننگ و شرمندگی و سرافکندگی است که مردم به او…؟
اگر گفته شود جنایات سپاهیان عمر ربطی به اوندارد
اولا:چنانکه به صورت مستند ومستدل در صفحات قبل دانسته شد فتوحات عمر درایران بر محوریت خدا و پیامبر و قرآن نبوده است بلکه بر محوریت غنائم آل کسری ومطامع مادی بوده است
ثانیا:ما از مدافعین عمر بن خطاب می پرسیم
آیا ایشان در طول این جنگها وبعد از جنگها عملکرد سپاهش و نحوه ی برخورد وحشیانه وناجوانمردانه ی برخی سپاهیانش با مردم شریف ایران آگاه شده یا نه؟
آیا شرح وقایع را پرسیده وخبرنگارانش تمام وقایع را برای او گفته اند یا نه؟
اگر بگویید به طور کلی آگاه نشده وخبرها به او نمی رسیده پس باید گفت:وامصیبتا
-وامصیبتا بر مردمی که رهبر وفرمانروایشان از کارهای آنان هیچ خبری نداشته وهیچ پرس وجویی نمی کرده است
-وامصیبتا بر کسانی بر آن مردمی که نه تابع قانون الهی بوده اند ونه تابع فرمانروا ورهبر خود
اگر عمر از جنایات مذکور آگاه شده پس چرا عمر کسانی را که به نام سپاه اسلام آن جنایات هولناک را مرتکب شدند مواخذه نکرد وبه آنان نگفت چرا با این کارهای خلاف شرع آبروی اسلام ومسلمین را بردید؟
چرا هیچ یک از عاملین جنایت را توبیخ وسرزنش نکرد؟
کتاب پیشنهادی پیرامون این موضوع:اسلام ایرانیان وعمربن خطاب، نوشته عطائی اصفهانی