🔴سعد و نحس ایام؛ خرافه یا واقعیت؟
🖊احمدحسین شریفی

🔶آیا واقعاً بعضی از روز‌ها یا ماه‌‌ها، نحس‌ و شوم‌اند و بعضی دیگر سعد و خیر؟ آیا این سخنی که از پیامبر اکرم(ص) درباره ماه صفر گفته شده است، که «من بشّرنى بخروج صفر بشرته بالجنّة؛  هر کس مرا به پایان‌یافتن ماه صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت می‌دهم» بر نحسی و شومی این ماه دلالت نمی‌کند؟
🔶در پاسخ به این سؤالات عرض می‌کنیم: 
🔷اولاً، از نظر عقلی، روز از آن جهت که روز است، سعد یا نحس ندارد. هیچ روزی از جهت روز بودن با روز‌های دیگر تفاوت ندارند. روز غدیر از آن جهت که یکی از روزهای سال است با روزهای قبل و بعد از غدیر و با روز چهارشنبه آخر ماه صفر هیچ تفاوتی نمی‌کند. همه روزها از نظر روز بودن یکسانند.
🔷ثانیاً، از نظر تجربی نیز تا به حال در هیچ تحقیق علمی معتبری، سعدی یا نحسی هیچ روزی اثبات نشده است. اساساً اثبات تجربی چنین مدعیاتی اگر نگوییم محال است در غایت دشواری است.
🔷ثالثاً، از نظر قرآن هم روز‌ها و شب‌ها از آن جهت که روز و شب‌ و قطعه‌ای از زمان‌اند، سعد و نحس ندارند. سعد و نحس مربوط به مظروف آنهاست و نه ظرف. یعنی سعد و نحس مربوط به حوادثی است که در ایام خاصی رخ داده است و نه مربوط به خود آن ایام. در قرآن کریم در دو جا صفت «نحس» برای روز یا روز‌های خاصی ذکر شده است که هر دو مربوط به روز‌هایی است که عذاب الهی بر قوم عاد نازل شده بود:
فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی‏ أَیَّامٍ نَحِساتٍ (فصلت، ۱۶)
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی‏ یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِر (قمر، ۱۹)
یعنی نحسی آن ایام خاص به دلیل نحسی مظروف آنهاست و نه نحسی خود آن روزها از آن جهت که روز‌ بودند. 
🔷رابعاً، اغلب روایات مربوط به سعد و نحس ایام از نظر سندی نامعتبرند و بسیاری از آنها از مجعولات‌اند. روایت شوم بودن ماه صفر قطعا از جعلیات است. میرداماد در الرواشح السماویه با صراحت تمام آن را از ساخته‌های زنادقه می‌داند. 
به نظر می‌رسد اصل مسأله چیز دیگری بوده است اما به دست جاعلان و سودجویان و فریب‌کاران و دعانویسانی که از جهل مردم ارتزاق می‌کنند، به آن شکل درآمده است. توضیح آنکه در پاره‌ای از منابع اهل سنت حدیثی از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند که فرموده باشد: «مَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ (از ماه‌های رومی، مصادف با خرداد شمسی) فَلَهُ الْجَنَّةُ». در عین حال، حتی پاره‌ای از اهل حدیث و ظاهرگرایانی مثل احمدبن حنبل نتوانسته‌اند با مضمون این حدیث کنار بیایند و آن را تأیید کنند؛ به همین دلیل گفته‌اند که این حدیث هیچ اصل و اساسی ندارد.  او گمان کرده است که این حدیث ناظر به نحس بودن ماه آذار است. در حالی که اگر قرائن مقامی صدور چنین سخنی را می‌دانست، قطعاً چنین حکمی نمی‌کرد. #شیخ_صدوق از ابن‌عباس علت صدور چنین سخنی را به این صورت نقل می‌کند که:
«پیامبر روزی با اصحاب خود در مسجد قبا نشسته بود و به آنان گفت: نخستین فردی که اکنون بر شما وارد می‌شود از بهشتیان است. برخی از این افراد چون این سخن را شنیدند بیرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب این خبر از بهشتیان شوند. پیامبر این را فهمید و به آنان که مانده بودند فرمود: اکنون چند نفر بر شما در می‌آیند که هر یک از دیگری سبقت می‌جوید؛ از میان آنان هر کس به من بشارت دهد که ماه آزار تمام می‌شود اهل بهشت است. پس آن گروه بازگشتند و وارد شدند و ابوذر نیز با آنان بود. پیامبر به آنان فرمود: ما در کدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر پاسخ داد: ای پیامبر خدا آذار تمام شد. پیامبر گفت: ای ابوذر این را می‌دانستم اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتی هستی ...»