به انسانها التماس نکن که عین شرمندگی است
اگر حاجتت برآورده شد منت است
و اگر برآورده نشد، ذلت
به خدا التماس کن که عین شجاعت است
اگر حاجتت برآورده شد رحمت است
و اگر برآورده نشد، حکمت
آیت الله مصباح یزدی، در جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209 می نویسد:
((چرا در اسلام ازدواج موقّت و تعدّد زوجات تجویز شده است؟ آیا این احکام تبعیض و خلاف حقوق زن نیست؟
اسلامهراسی، پروژه غربی و اسرائیلی که میرود تا از یک دین سراسر رحمانیت با ذکر مصداقهایی استثنا، یک دین سراسر خشونت را معرفی کند، یک تاکتیک رسانهای است که هیچ زمانی جنایت غربیها را فرصت مخابره شدن نمیدهد. یک جنگ رسانهای نابرابر.
وقتی فیلم سنگسار ثریا رو میدیدم توی هر سکانسش احساس کردم که به دین اسلام حمله میشه. تک تک سکانس های فیلم تکه سنگی بود که بر پیکر اسلام وارد می آمد. خواهش میکنم شما که ساعت ها پای شبکه های ماهواره ای میشینید و نقد و بررسی این فیلم کذایی رو تماشا میکنید چند دقیقه هم وقت بذارید و گوشه ای از حقایق رو بشنوید. کمی هم فکر کنید شاید آن شبکه ها دروغ بگن. چطوره که هر کی آخوند باشه دزده و دروغ میگه اما اگه فردی کراوات بزنه و خیلی شیک حلو دوربین بشینه و به دین شما توهین کنه یه روشنفکره؟ بدون اینکه ذره ای هم به او بدبین بشید. لااقل توی قضاوت ها کمی عادلانه برخورد کنیم. حقایق حکم سنگسار رو بیان میکنم. هر کس میخواد قبول کنه هر کسی هم نمیخواد سرشو بکنه زیر برف!
بسیاری از احکام دینی از سنت پیامبر (ص) استنباط میشود نه از قرآن کریم. مثلاً اینکه سگ نجس است حکمی است که همه فقهاء اسلامی قبول دارند ولی در قرآن به آن اشارهای نشده است. حکم رجم هم از همین قبیل است و از سنت پیامبر (ص) استنباط و نقل شده است.
حکم سنگسار مخصوص کسانی است که در حالی زنا کنند که: اولاً متأهل و دارای همسر باشد و ثانیاً به همسر خود دسترسی داشته باشد و میتواند با او آمیزش جنسی داشته باشد. مثلاً در سفر نباشد و یا دارای عذر دیگر که منافات با مسائل زناشویی باشد نداشته باشد. مانند عادت ماهیانه و یا ناشزه بودن همسر یا عنین بودن مرد و...
بعد از حصول این شرایط اگر این مرد یا زن متأهل برخوردار از همسر حلال و بی مانع، به گناه زنا آلوده شوند و در فضایی کاملاً آزاد چهار بار به این عمل خود اقرار کنند یا چهار شاهد عادل عیناً این عمل زنا را با خصوصیاتش ملاحظه و مشاهده کرده باشند و در محضر حاکم شرع گواهی دادند.
میبینیم که این حکم بگونهای طراحی شده است که جز در موارد نادر قابل عمل و اجرا نیست و بسیار نادر اتفاق میافتد که چهار شاهد عادل عملی که معمولاً در خفا واقع میشود و کمتر اتفاق میافتد که یک انسان گنهکار در فضایی کاملاً آزاد و بدون درخواست کسی، خود چهار بار اقرار کند و عواقب عمل را هم بداند و حاکم هر بار او را سفارش کند که اقرار تو ممکن است اشتباه باشد و اگر دیگر اقرار نکنی و به چهار مرحله نرسد از تو دست خواهم کشید ولی در عین حال او خود چهار بار اقرار کرده و خود را برای عقوبت مهیا کند.
شاید در همه تاریخ اسلام هنوز چهار شاهد عادل عمل جنسی نامشروع دو نفر را به عینه مشاهده نکرده اند. با توجه به این که اسلام می فرماید: اگر یکی از این چهار شاهد عادل از شهادت خود برگردد سه نفر دیگر باید حد قذف (80 تازیانه) بخورند چرا که نسبت ناروا به مسلمان داده اند. و یا این که خود آنان چهار بار بدون اعمال فشار یا اجبار و در کمال آزادی و اختیار به آن اقرار کنند. در حالی که کسی جز با انگیزه دینی حاضر نیست که با زبان خود چهار بار اقرار آزاد داشته باشد که به این عمل غیر قانونی دست یازیده است تا این مجازات سنگین را تحمل نماید.
چرا اسلام چنین حکمی را وضع کرده است؟
برای فهم بعضی از مسائل دین اسلام چارهای جز تصویر مجموعه این دین نیست اگر یک چشم زیبا را از بدن جدا کنیم نفرتآور است و اگر یک چشم را در مجموعه بدن ببینم بسیار زیبا و به جا خواهد بود مجموعه تعالیم اسلام مانند یک معما است اگر تأکید اسلام بر عرض و ناموس و حفظ عفت عمومی و امنیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل را لحاظ کنیم آنوقت شرائط و مواقف سنگسار را هم ملاحظه کنیم، خواهیم دید که این حکم بسیار حکیمانه و عادلانه است. این قتلی است که به طرز مخصوصی صورت میگیرد تا احدی جرأت تعدی به نوامیس مسلمین را نداشته باشد.
البته اگر این مرد و زن مجرد باشند و با این شرایط رابطه نامشروع آنان ثابت شود باید هر کدام 100 ضربه شلاق را تحمل کنند.
پس فکر نکنید به محض اینکه کسی مورد اتهام زنا قرار گرفت بلافاصله او را سنگسار کرده یا شلاق می زنند این چیزی جز اوهام و بی خبری از حقایق احکام قضائی اسلام نیست.
پرسیدم چرا فاحشهها خوشگلترن؟!
چرا پسرای دختر باز جذابترن؟!
چرا آدمای الکلی و سیگاری باحالترن؟!
چرا با اونایی که دیگران رو مسخره میکنن بیشتر به آدم خوش میگذره؟!
چرا اونایی که خیانت میکنن، تهمت میزنن، غیبت میکنن، دروغ میگن موفقترن؟!
چرا همیشه بدا بهترن!؟
پرسید: .... پیش خدا یا مردم؟
دیگه چیزی نگفتم!
بىگمان گرامىترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.
إنّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ... [حجرات/13]
✅دینداری یعنی خانم محترم
لازم نیست از مغازه دار دو سطر تشکر کنی، یک تشکر و خداحافظی کوتاه کافیه...
✅دینداری یعنی آقـا!
مشتری شما با شما محرم نیست که بهش رنگ لباس پیشنهاد میدی و میگی این رنگ بهت میاد!
✅دینداری یعنی خانـم!
لازم نیست با فروشنده نیم ساعت چونه بزنی، یا اگه جنس گرونه .. شروع کنی به نالیدن از گرونی !
نه خدا راضی هست که شما به خاطر ارزونتر خریدن با مرد نامحرم چونه بزنی که گاهی به شوخی کردن هم می کشه! نه همسرت راضی هست با این کار تخفیف بگیری ...
✅دینداری یعنی آقـای فروشنـده !
شما هم جنس رو به هر قیمتی میخوای بدی ... زود قیمت نهایی رو بگو و منتظر نباش بهت التماس کنن و قربون صدقه ت برن.
✅دینداری یعنی خانـم!
کسی که شما باید همه طنازی هات رو براش نگه داری، شوهرته ... حواست باشه.
✅دینداری یعنی آقـای فروشنـده !
تو مغازه ت که هستی، حواست پیش زن و بچه ی خودت باشه.
✅خانمها ... آقایون ... آرامش خونوده هاتون در گرو رفتارهای شماست ...
شوخی و بگو و بخند با نامحرم روی روح شما اثر می گذاره و این اثر به خونه هاتون منتقل میشه، در رفتارتون با همسرتون نمود پیدا می کنه و باعث سرد شدن محیط خونه تون میشه.
خانمی در مشاوره تلفنی میگفت: با دوست شوهرم رفت و آمد خانوادگی داشتیم، مورد اعتماد شوهرم بود و من هم روی همین اساس ایشان را به خاطر قیافه مذهبی اش و دوستی با شوهرم قابل اعتماد می دانستم. روزی زنگ منزل به صدا در آمد. دوست شوهرم بود. بعد از سلام و تعارف های متداول به ایشان گفتم که شوهرم منزل نیست و سفر چند روزه ای رفته اند. ایشان خداحافظی کرد و رفت.
باور کردنی!!! نبود فردای آن روز ایشان باز آمدند درب منزل. اما با یک جعبه شیرینی و چند شاخه گل.
با گرمی به ایشان سلام و تعارف کردم. لبخندی زد و گفت: ببینم تعارف نمی کنید بیاییم داخل؟
با تعجب گفتم دا...داخل؟!
ولی دیروز خدمت تون گفتم که شوهرم مسافرت هستند.
خندید و گفت: راستش می دونم، ولی چه کنم؟ دیگه نتونستم این دلم را راضی کنم که نیایم. دیروز لبخند و خنده هایت کار دست دلم داده و اسیرم کرده.
بعد گفت با اجازه؛ دیدم داره میاد داخل. خواستم در را ببندم که در را هل داد که بیاید مجبور شدم جیغ و داد کنم که همسایه ها یکی یکی آمدند و ایشان فرار کرد.
بعد از اون روز به شوهرم داستان را گفتم
نزدیک بود خون به پا شود ولی الان کلا رابطه مان را با او قطع کرده ایم.
اما یک سؤال همیشه برای من باقی ماند، این که چگونه یک مرد مثل شوهرم این قدر خام باید باشد و بدون آزمایش و امتحان، غریبه ای را دوست خود می گیرد و او را به حریم خصوصی خود می آورد؟
***
سؤال: اشکال کار کجا بود؟
غیرت شوهر؟
دوست گزینی ناموفق؟
حیا و عفت این زن؟
رعایت نکردن مرز و حریم محرم نامحرمی در روابط قبلی خانوادگی؟
شهوتی بودن مردان و عاطفی بودن زنان؟
ترکیب برخی موارد بالا؟
دستورات دین مانند احکام شرعی محرم نامحرم به نفع ماست یا خداوند؟
من مدتی است خیلی دروغ می گویم با اینکه هیچ اجباری در کار نیست مثلا دارم خاطره ای برای دوستان تعریف می کنم برای اینکه احساسات آنها را به هیجان بیاورم یا به خنده بیندازمشان چندتا دروغ چاشنی حرف هایم می کنم یا اگر از من بپرسند که وسایلت را به چه قیمتی خریده ای هرگز راستش را نمی گویم حتما کمی باید بالا پایین بگویم .
شنیده ام صلواتی هست که ثواب ده هزار صلوات را دارد لطفا سند آنرا برایم ارسال نمایید
(اللهم صلی علی سیدنا و نبینا محمد وآله ،ماختلف الملوان و تعاقب العصران ، و کر الجدیدان واستقبل الفرقدان و بلغ روحه و ارواح اهل البیته منی التحیته والسلام)
پاسخ:
( شخصی نزد سلطان محمود سبکتکین رفت و گفت : مدتی بود که می خواستم رسول خدا (ص) را در خواب ببینم و غم خود را برایش بازگو کنم که سعادت مساعدت نمود و در شب گذشته به این دولت رسیدم و جمال با کمال آن حضرت را در خواب دیدم و گفتم: یا رسول الله، هزار درهم قرض دارم و بر ادای آن قادر نیستم، می ترسم که اجل برسد آن بدهی در گردن من باقی بماند؛
آن حضرت فرمود: برو نزد محمود سبکتکین و آن مبلغ را از او بستان، عرض کردم : شاید از من باور نکند و نشان طلبد. فرمود: به او بگو به آن نشان که در اول شب ، سی هزار مرتبه بر من صلوات می فرستد و در آخر شب ، سی هزار مرتبه دیگر بر من صلوات می فرستد؛
سلطان محمود از شنیدن این خواب به گریه آمد و تصدیق کرد و قرض او را ادا کرد و هزار درهم دیگر نیز به او بخشید؛ اطرافیان سلطان تعجب کردند و گفتند: ای سلطان، حرف های این مرد را چگونه تصدیق می کنی و حال آن که ما در اول شب و آخر شب با تو هستیم و نمی بینیم که به فرستادن صلوات مشغول باشی و اگر کسی در تمام اوقات شبانه روز به فرستادن صلوات مشغول باشد، نمی تواند که شصت هزار صلوات بفرستد.
سلطان محمود گفت: من از علما شنیده ام که هر که یک بار این صلوات را بفرستد گویا چنان است که ده هزار مرتبه صلوات فرستاده است و من در اول شب سه مرتبه و در آخر شب نیز سه مرتبه این صلوات را می خوانم. پس این شخص که پیغام آن حضرت را آورده درست و راست می گوید و این گریه من از شادی است. این صلوت چنین است:
اللهم صل علی سیدنا و نبینا محمد و آله، ما اختلف الملوان:
خدایا ، درود فرست بر مولای ما و پیامبر ما محمد و خاندانش، تا آن گاه که روز و شب می آیند و می روند،
و تعاقب العصران و کر الجدیدان و استقبل:
و بامداد و شامگاه پی در پی می شوند، و روزان و شبان به دنبال هم می رسند.
الفرقدان و بلغ روحه و ارواح اهل بیته منی التحیه و السلام:
و آن دو ستاره قطبی بزرگ و کوچک روی می آورند؛ و روان او و خاندانش را از سوی من درود و سلام برسان.(1)
ولی در جواب پرسشگر محترم عرض می کنیم که دعای مذکور را فقط در منبع ذیل یافتیم و سند معتبری بر آن نیافتیم،
تمام سند آن یک خواب است که قابل اعتماد نیست. اگر کسی به قصد رجا بخواند مضمونش مضمون خوبی است.
پایگاه اطلاع رسانی مدرسه امیر المومنین آیت ا... مکارم شیرازی
پی نوشت:
1. حقى بروسوى اسماعیل، تفسیر روح البیان، ناشر دارالفکر، چاپ بیروت، سال چاپ بى تا، نوبت چاپ، ج7، ص 234.
روز جهانی(!) مجازی کوروش بزرگ
همان روزی که خود کوروش هم از آن اطلاعی ندارد چون بنده خدا چند روز قبل بابل را فتح کرد و منشورش را هم نوشت و رفت. اما به هر حال از نظر برادران کوروش پرست مرغ یک پا دارد و بس. خود کوروش هم الان از قبر بلند شود و شهادت دهد که آقا به جدتون قسم من چند روز قبل بابل را فتح کردم شما از کجا می گویید ۷ آبان بوده، اینها ساز خود را می زنند . تازه بعید هم نیست به خود کوروش هم انگ وطن فروشی و ... بزنند که چرا با آنها مخالفت می کند . راستش ما نفهمیدیم غیر از آقایان کوروش پرست آن هم در سطح اینترنت و یکی دو تا شبکه ی در پیت ماهواره ای چه کس دیگری این روز مجازی را جهانی می داند ؟ نمی دانم اگر خود بان کیمون بیانیه بدهد که روز جهانی کوروش وجود خارجی ندارد اینها را کفایت می کند یا نه؟
راستش وقتی این افراد را می بینم یاد این شعر ابن یمین می افتم:
آن کس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
با جست و جو در اینترنت برای یافتن منبع این دروغ ، اولین سایتی که به چشم می خورد بخش فارسی سایت ویکی پدیا است که در این مورد توضیح می دهد .(+)
همانطور که پیداست ، این روز به پیشنهاد سازمان بین المللی نجات پاسارگاد٬ انتخاب و نامگذاری شده است پس یعنی سازمان ملل و جهانی بودن این روز منتفی است . به عبارت بهتر این روز در هیچ کجا ثبت نشده و هیچ رسمیتی ندارد بلکه فقط توسط این سازمان پیشنهاد داده شده . اما چه کسی این سازمان را بین المللی خوانده هنوز معلوم نیست. در خود سایت مزبور هم هیچ توضیحی درباره اینکه این نهاد، یک نهاد بین المللی است و به ثبت رسیده باشد به چشم نمی خورد. نه آدرسی، نه شماره تلفنی و نه چیزی دیگر در حالی که یک شرکت کوچک هم اینها را دارد چه برسد به یک سازمان بزرگ بین المللی. بگذریم از اینکه ما تا به حال اصلا نام این سازمان را هم نشنیده بودیم.
میزان دروغهایی که کورشپرستان پیرو حقوق بشر و زرتشتیزدگان پیرو راه راستی گفتهاند و میگویند، بیش از آنست که مجدداً نیاز به آوردن نمونه باشد و تاکنون در باره برخی از آنها سخن گفتهایم. اما سؤال اینجاست که اصولاً چه نیازی به این حجم از دروغ وجود داشته و چرا آنان تا این اندازه دروغ میبافند و تاریخ را جعل میکنند؟ یکی از پاسخهای این پرسش، ساده و کوتاه است: چون دستشان از اسناد و منابع تاریخی خالی است. چون هنگامی که اولین دروغهایشان فاش شد، بجای آنکه متنبه شوند و روش شرافتنمدانهتر و بهتری از تحریف و تخریب و نابودی فرهنگ و هویت مردم را در پیش گیرند، برای جبران آن دروغهای برملا شده، دست به ساختن و بافتن دروغهای تاریخی تازه یازیدند. دروغهایی که بصورت تصاعدی و انگلوار به اندازهای فراوان شده و رشد کرده که چونان ریسمانی سفت و سخت و چونان تارهای در هم تنیده بر دست و پای خودشان بسته شده و اینک در نهایت استیصال و درماندگی چارهای ندارند جز آنکه پاسخ هر منتقد منصف و واقعگرا و متکی به منابع را با چماقکشی و هرزهدرایی بدهند. اما این نیز ریسمان سختتر دیگری بر دست و پای آنان خواهد شد و نابودی دروغ را تسریع خواهد کرد. چنانکه امروزه چشمانداز امیدبخش آن از همه سو پیداست و نوید روزهایی را میدهد که مردمان این سرزمین ستمکشیده به دام سلطهگران و عنکبوتهای استتار کرده و ماران خوش خط و خال دیگری نیفتند.
البته باید یادآور شد که حساب کورشپرستان از اشخاص بعضاً خوشقلبی که طعمه و قربانی کورشپرستان هستند و مهملات آنان را از روی سادگی و سادهدلی باور میکنند، جداست.
و اما در ادامه ی صحبت های جناب
The first step is always the hardest
۲- دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
The hands that help are holier than the lips that pray
۳- کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم
این جمله متعلق به هنری فرد آمریکایی صاحب کارخانه خودرو سازی فرد می باشد. اصل این جمله هم به این شکل بوده :
Nothing is particularly hard if you divide it into small jobs
بله دوستان! و نتیجه ی این دروغ ها و توهمات انسان را به کجاها که نمی برد. عکس زیر یکی از قربانیان این توهمات را به تصویر کشیده است .
شبکههای اجتماعی:
نکاتی در رد محتوای تصویر فوق (عربها به ما آموختند و ریشهی واژگان غذاء، نفر و پارس) بر اساس مطالعهٔ دقیق لغتنامه و با اطلاعاتی در زمینه زبانشناسی عرب:
۱- باید توجه داشته باشیم
غذا = ادرار شتر
غذاء= خورشت، طعام
بر همین اساس ما در محاوره واژهٔ غذا را اشتباه نوشته و همین سبب
شده این برداشت اشتباه ایجاد شود که «اعراب به ماآموختند که به
خوراک بگوییم غذا که خودشان به ادرار شتر میگویند» پس این رد
است! ما در محاوره اشتباه مینویسیم وگرنه در اصل غذا (ادرارشتر)
و غذاء (خوراک) بوده است!
۲- طبق قوانین زبانشناسی طبیعیست که اکثرمواقع چندمعنا برای یک
لفظ مشترک وضع میشود! دربارهٔ واژهٔ نفر هم این قضیه صادق
است! طبق لغتنامه واحد شمارش شتر و همچنین واحد شمارش دندان
نفر میباشد و همچنین به تعداد افراد بالای ۱۰ نفر اطلاق میشود و به
۳تا۱۰ تن اطلاق میشود! پس ارتباطی به اعراب پیدا نمیکند! ضمنا قابل
یادآوریست نام چندین ایل از قبایل اصیل ایرانی نفر بوده است! پس
این لفظ ریشه در زبان خودمان دارد!
۳- در جایی از این مطلب آمده است «اعراب به ما آموختند بجای
واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است» این جمله
بسیار مضحک به نظر میرسد چرا که نویسنده کوچکترین آگاهی
به این مساله نداشته که در زبان عربی اصلا حرف (پ) وجود ندارد!!!
۴- کتاب «ریشههای تاریخی امثال و حکم» نوشتهٔ مهدی پرتوی آملی
که به بررسی تاریخی ریشههای ضربالمثلهای ایرانی پرداخته شده،
علت رواج این جمله (شاهنامه پایانش خوش است) را این میداند که
در گذشته هر کس «شاهنامه» میخواند و به ستایش سلطان محمود
غزنوی میرسید، از همت سلطان در تحسین «شاهنامه» خوشحال
میشد؛ اما با پایان یافتن «شاهنامه» و فهمیدن حقناشناسی
سلطان محمود در قبال فردوسی و کتابش، متوجه اشتباه خود
میشد. این روایت بعدها به ضربالمثل تبدیل شد و عاقلان به
هر کس که دست به کار نابخردانهای بزند و اصرار بر ادامهٔ آن
داشته باشد، میگویند: شاهنامه آخرش خوش است!
پس در واقع این جمله که
«اعراب به ما آموختند شاهنامه آخرش خوش است»،
بیاساس بوده و هیچ سندیت تاریخی ندارد!
پس دوستان، آگاهی بر اساس علم و تحقیق را جدی بگیریم تا گرفتار اندیشههای راسیسمی و نژادپرستانه نشویم!
سؤال:
باسلام، آیا انتساب مطلب زیر ـ که در سایتهای اینترنتی منتشر شده است ـ به حضرت آیتالله بهجت قدسسره صحت دارد؟
«آیتاللهالعظمی شیخ محمدتقی بهجت قدسسره در حاشیه قرآن شخصی خود این دستورالعمل را نوشته بودند: هر کس در بینالطلوعین، یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق، (۵ دقیقه قبل از اذان صبح، تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود، ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد: ۱۴ بار صلوات؛ ۴۰ بار یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی؛ ۱۴ بار صلوات».
پاسخ:
باسمه تعالی
با توجه به بررسیهای انجام شده و مراجعه به قرآن شخصی معظمله صحت مطلب فوق تکذیب میشود.
مرکز تنظیم و نشر آثار آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره
آئین های ثابت و مورد علاقه ما ایرانی ها در جشن های عروسی که متاسفانه نه تنها از الگوی اسلامی تهی شده است، بلکه دیگر رنگ و نمای ایرانی خود را هم از دست داده، پیرایه های ضد فرهنگی و بی اساس و البته الگو سازی شده از برخی ازدواج های غیر مرسوم فرنگیست که در آنها رسوخ و بروز کرده و بتدریج سبب نابودی و به انزوا کشیده شدن مدل اسلامی آن میشود.
ازدواج هایی که تا دیروز نمایانگر فرهنگ غنی مکتب اسلامی بودند، حالا به یک پدیده غیر فرهنگی و زننده مبدل شده اند. ازدواج هایی که پیامد های منفی آن به مراتب بیشتر از ثبت لحظه های بیاد ماندنی در یک مجلس خصوصی هستند.
فرهنگ غربی نفوذ کرده در لایه لایه های زندگی جوان امروز جامعه ایران، توانسته است حیا و عفت را در میان همگان کمرنگ و بلکه بعضا به عاملی مزاحم برای مطرح شدن در اجتماع تبدیل گرداند و عفت دختران ما را به بازی گرگ مسلکان در لباس میش در بیاورد تا به راحتی تمام زیبایی و آراستگی خود را به نمایش عمومی بگذارند.
همین که در زنگ آغاز زندگیِ یک زوج جوان، شروط اسلامی قبل از عقد که همان حفظ حیاء و خودپوشاندن از نامحرم است، نادیده گرفته شود، باید جای خالی امر به معروف و نهی از منکر خانوادگی و پدر و مادر ها را در برخورد با ازدواج فرزندان احساس کرد، چرا که عدم رعایت این موارد بعضا سبب بروز مشکلاتی در آینده می شود.
به عنوان مثال آمار طلاق در ده سال گذشته، افزایش چشمگیری پیدا کرده است؛ آماری که گویا رکورد شکنی عادتش شده است. و بالتبع این وضعیت نابسامان نتیجه بی توجهی به مسائل اخلاقی و رعایت حیا و غیرت در میان زنان و مردان است.
آنچه اخیرا بیش از پیش در میان جوانان فراگیر شده است، مسئله ایجاد کارناوال های عروسی در خیابان ها با حضور و پوشش نامناسب زنان در این مراسمات، به بهانه شادی و برپایی جشن در خیابانهاست، که این شادی نه تنها از جنس شادی تعریف شده و صحیح در علم دین نیست بلکه باعث آزار و اذیت سایر مردم و فاصله گرفتن از برخی فرهنگ های ایرانی اسلامی شود.
توجه به در خواست های عمومی مردم مبنی بر برخورد با کاروان های عروسی که اقدام به ایجاد مزاحمت و سلب آسایش عمومی شهروندان و البته قبح زدایی از مسئله بی حجابی بانوان در اینگونه مراسمات، می نمایند، بایستی بصورت جدی در دستور کار قرار گیرد و با رانندگانی که بخواهند با رفتار های غیر اخلاقی و راه اندازی کاروان های عروسی و ایجاد سر و صداهای ناهنجار موجب اخلال در نظم عمومی و سلب آسایش دیگران شوند، باقاطعیت برخورد قانونی صورت پذیرد.
اما اینکه دقیقا کدام نهاد یا ارگان مسئول رسیدگی به این اوضاع نابسامان کارناوال هاست، پاسخی جز مرجع اصلی این امر یعنی پلیس را در پی نخواهد داشت. متاسفانه رنگ پلیس در مقابله با این کارناوال ها در سطح شهر به قدری کاهش یافته که عملا می توان گفت تماس گرفتن با پلیس برای مقابله با چنین رویدادها، کاری بی فایده ای به شمار می رود. و در کنار این، دستگاه ها و ارگان های فرهنگی کشور هم گویا به خواب زمستانی فرو رفته اند و نمی خواهند از آن بیدار شوند.
ظاهرا همه مسئولین و دست اندرکاران طبق یک قرارداد نانوشته تصمیم گرفته اند چشم خود را به روی مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه ببندند و بگذارند این جریان مسیر طبیعی خود را طی کند یا جامعه را در خود غرق کرده و دشمنان را به اهداف خود برساند یا خودجوشی در جامعه ایجاد شود و خودشان به داد خودشان برسند و دست فرهنگ بیگانه را از کشور و جوانان کوتاه کنند.
آزادگی های یواشکی بعضی از جوانان ازخدا که پنهون نیست ازشما چه پنهون
دشمنان امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف چه کسانی اند؟
یکی از گروههایی که با امام زمان جنگ میکند، گروهی است که قرآن را با اندیشه باطل خود تفسیر میکند . در روایات آمده است: «آزاری که آنان هنگام ظهور به امام زمان میرسانند ، بیش از آزاری است که پیامبر از مردم نادان زمان خود دید؛ چون افرادی پیامبر را آزار دادند که سنگ و چوب را میپرستیدند ، اما کسانی که با حضرت ولیعصر جنگ میکنند ، کسانی هستند که کتاب خدا را در برابر آن حضرت تفسیر میکنند»
امام صادق علیهالسلام فرمود: « چهارهزار از حاملان قرآن و پشمینهپوشان معروف به زیدیه، از بیعت با آن حضرت، خودداری میکنند و میگویند: آمدن امام حسین در این زمان، سحری عظیم است. پس هر دو سپاه، درمقابل یکدیگر قرار میگیرند، امام زمان آنها را موعظه میکند و سهروز به آنان مهلت میدهد. پس از پایانگرفتن مهلت، امام زمان دستور جنگ با آنان را صادر میکند»امام باقر علیهالسلام نیز فرمودهاند: «وقتی حضرت مهدی علیهالسلام به کوفه میرود، شانزدههزارنفر از بتریه که خود را قاریان قرآن و فقهای دین میدانند، ولی نفاق و دورویی سرتاپای آنها را فراگرفته است، درحالی که اسلحه بر دوششان است، نزد آن
حضرت میآیند و میگویند: ای فرزند فاطمه! برگرد که هیچنیازی به تو نداریم. اینجاست که حضرت مهدی علیهالسلام، شمشیرخواهد کشید و در روز دوشنبه از بعدازظهر تا شب، همه آنها را در پشت شهر نجف به قتل خواهد رساند»
سومین گروه ازدشمنان امام زمان که حضرت هنگام ظهور با آنان جنگ میکند و همه آنها را به قتل میرساند، کجاندیشان مرجئه هستند که بر اثر عقاید انحرافی خود، فرسنگها از اسلام فاصله میگیرند و عظیمترین گناهان را بیپروا انجام میدهند.بشیر میگوید: « درسفری که به مدینه داشتم، همینکه به در خانه امام باقر علیهالسلام رسیدم، قاطر زین شدهای بر در خانه آن حضرت یافتم، بدینجهت برای ملاقات با آن حضرت، پشت درخانه نشسته، منتظر بیرونآمدن وی شدم؛ همینکه امام بیرون آمد، سلام کردم. آن حضرت از قاطر پیاده شد، بهسوی من آمد و فرمود: اهل کجاهستی؟ عرض کردم: اهل عراق. فرمود: کدام شهر؟عرض کردم: کوفه. فرمود: چه کسی دراین سفر تو را همراهی میکرد؟ گفتم: گروهی از محدّثه. فرمود: محدّثه چه کسانیاند؟ عرض کردم: مرجئه. فرمود: وای برآنها! اگر فردا قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟
عرض کردم که آنان میگویند: در آن روز، همه مشمول عدل او قرار میگیریم و با شما برابر هستیم. فرمود: «هر کس توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد و هر کس نفاقی در درون داشته باشد، او را از رحمت خود دور خواهد کرد و هر کس ایده باطلش را در آن روز اظهار کند، خداوند خونش را خواهد ریخت».
سپس فرمود:«قسم به آنکه جانم در قبضه اوست، امام زمان آنها را خواهد کشت، همانگونه که قصّاب، گوسفند خود را می کشد».
عرض کردم که آنان میگویند: هنگامی که امور بر حضرت مهدی علیهالسلام سامان گرفت، وی قطره خونی را نخواهد ریخت. حضرت فرمودند: قسم به آنکه جانم در دست اوست! چنین چیزی نخواهد بود تا ما و شما، خون و عرق را از پیشانیمان پاک گردانیم و سپس به پیشانی خود اشاره نمود».
مسیحیان و یهودیان، هنگام ظهور، ابتدا مقابل حضرت صفآرایی کرده، آماده جنگ میشوند، ولی نزول حضرت عیسی علیهالسلام و نمازخواندن ایشان پشت سر امام مهدی علیهالسلام و نیز آشکارشدن الواح اصلی تورات، توسط امام زمان علیهالسلام باعث میشود عده زیادی از اهل کتاب، دین اسلام را بپذیرند. همچنین برخی صلح کرده و گروهی نیز به جنگ میپردازند. در حدیثی از امام باقر علیهالسلام آمده است: «زمانی که حضرت مهدی علیهالسلام قیام کند، بعد از شام به سمت روم لشکری میفرستد که آنها مجبور به درخواست امان و صلح میشوند».دلیل مخالفت و مقاومت برابر مهدویت، ناشی از عدم درک درست از دین و حقیقت انسانیت، دنیاطلبی، روحیه لجاجت و تعصب است. شایان ذکر است که هیچ یک از مخالفان و معاندان، در ستیز و رویارویی با امام دوازدهم علیهالسلام موفق نخواهند شد.
سؤال: شنیده ام مجامعت با هر یک از خانواده زن اعم از لواط با برادر زن و پدر زن ، مقاربت با مادر زن و خواهر زن باعث حرام شدن زن به شوهر می شود. با توجه به این مطلب سؤالاتی برای من مطرح شده است: 1. آیا مقاربت با مادر زن و خواهر زن از دبر هم باعث حرام شدن زن به شوهر می شود؟ حتی اگر تا قبل از ختنه گاه فرو شود یا حتی فقط در حد ملاعبه باشد و مرد به درجه انزال برسد و یا حتی از دیگر نقاط آنها جهت لذت و انزال استفاده کند؟ 2. اگر در لواط مرد مفعول هم مفعول و هم فاعل واقع شود، باز همان حکم می آید؟
پاسخ: 1- اگر کسی با مردی لواط کند و لو اینکه مقداری از حشفه[1] داخل شود، مادر لواط داده و مادر بزرگش و هر چه بالاتر رود، و دختر لواط داده و دختر دخترش و هر چه پائین تر رود و خواهرش، بر فاعل حرام می شوند اگر چه لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند[2] اما مادر و دختر و خواهر فاعل بر مفعول حرام نمی شود[3] . بله اگر گمان کند که دخول شده، یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمىشوند. آنچه بیان شد در صورتی است که لواط قبل از عقد با مادر و خواهر و دختر لواط داده، انجام شده باشد[4] اما اگر لواط با مردی بعد از عقد با دختر یا خواهر یا مادر او انجام گرفته باشد بنابر فتوای مراجع معظم، مادر و خواهر و یا دختر مفعول برای فاعل حرام نمی شود.[5] حال اگر این روابط حرام جا به جا شود یعنی مفعول، فاعل هم واقع شود همین حکم نسبت به مفعول دومی هم صدق می کند. 2- داشتن روابط نا مشروع جنسی با مادر و خواهر همسر، هم در دو فرض محتمل است: الف- قبل از عقد نکاح. ب- بعد از عقد نکاح با زنی. امام خمینی (ره) می فرماید:" اگر با زنی (غیر از عمه و خاله ی خود) زنا کند احتیاط واجب[6] آن است که با دختر او ازدواج نکند ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند بعد با مادر او زنا کند آن زن بر او حرام نمی شود و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکی کند با مادر او زنا کند ولی در این صورت اخیر احتیاط مستحب است که از آن زن جدا شود."[7] اما اگر (نعوذ بالله) انسان با عمه و خاله ی خود زنا کند پیش از آنکه دختر عمه و یا دختر خاله ی خود را بگیرد، دیگر نمی تواند با آن (دختر عمه یا دختر خاله) ازدواج نماید."[8] 3- در مورد اینکه آیا زنا با دخول در دبر (پشت) هم تحقق پیدا کند یا نه؟ باید گفت: بر طبق تعریفی که از زنا شده است، به دخول در دبر هم زنا اطلاق می شود و در این اطلاق شرط است که تا ختنه گاه دخول شود و با ملاعبه و این طور موارد زنا تحقق نمی یابد[9]. بعبارت دیگر این عمل از جهات متعدد موضوع حکم است. از آن جهت که یک عمل جنسی است و موجب جنابت و غسل می شود، دخول تا ختنه گاه شرط است[10] و کمتر از آن غسل جنابت ندارد و از آن جهت که بر زنا حد شرعی جاری است و زانی تازیانه زده یا سنگسار می شود و یا با دختر زانیه اگر زانیه عمه یا خاله باشد نمی تواند ازدواج کند و...، دخول به مقدار حشفه و ختنه گاه، شرط است و با دخول به مقدار کمتر، احکام زنا بار نمی شود، اما حکم حرمت ازدواج با مادر، دختر و خواهر لواط داده، با دخول کمتر از ختنه گاه هم، می آید.
[1] ختنه گاه.
[2] آنچه نقل کرده ایم نظر امام خمینی (ره) بود اما بعضی از مراجع دیگر می فرمایند: مکارم: اگر لواط کننده نابالغ باشد حرام نمىشود. صافى، تبریزى: بنا بر احتیاط بر لواط کننده در صورتى که بالغ بوده حرام است. فاضل: اگر شخص بالغى با پسر نابالغى لواط کند، با احراز تحقّق دخول؛ مادر، خواهر و دختر پسر بر او حرام مىشود ولى اگر فاعل نابالغ باشد یا شک کند که بالغ بوده بر او حرام نمىشود و چنانچه هر دو بالغ باشند، بنا بر احتیاط بر او حرام مىشود. سیستانى: مسأله مادر و خواهر و دختر پسرى که لواط داده، بر لواط کننده در صورتى که بالغ بوده حرام مىشود، هر چند کمتر از ختنهگاه داخل شود؛ و همچنین است بنا بر احتیاط لازم اگر لواط دهنده مرد باشد و یا آن که لواط کننده بالغ نباشد، ولى اگر گمان کند که دخول شده یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمىشود؛ و همچنین مادر و خواهر و دختر لواط کننده بر لواط دهنده حرام نیست.
[3] تحریر الوسیلة، ج2، مسألة 24، ص 282.
[4] توضیح المسائل، ج 2، صفحه 473، مسئله 2405
[5] توضیح المسائل، ج 2، صفحه 473، مسئله 1406
[6] البته عده ی دیگری از مراجع در اینجا قائل به احتیاط مستحب در عدم ازدواج با زن مورد نظر هستند.
[7] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2396
[8] توضیح المسائل مراجع ، ج 2، مسئله 2394
[9] المعة الدمشقیه، باب حدود، صفحه 239، چاپ اسماعیلیان
[10] توضیح المسائل مراجع ، ج1، ص 211 ، مسأله 349 و 350.
نگاه، لمس و هر گونه عمل به قصد لذت جنسی نسبت به مادر زن و یا محارم دیگر (غیر از زن) حرام است. [1] و اگر نزد حاکم شارع اثبات گردد حاکم می تواند آنها را تعزیر کند و تازیانه بزند. اما اگر با مادر زن خود زنا کند حد زنا بر او جاری می شود (در صورت تحقق شرایط زنای محصنه سنگسار می شود و گر نه تازیانه می خورد). [2] ولی نسبت به حرمت ابدی زن بر او اگر این عمل قبل از عقد ازدواج بوده احتیاط واجب [3] آن است که با دختر او ازدواج نکند ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند بعد با مادر او زنا کند آن زن بر او حرام نمی شود و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکی کند با مادر او زنا کند ولی در این صورت اخیر احتیاط مستحب است که از آن زن جدا شود." [4] .[5]
بنابر این از آنجا که مادر زن جزو محارم محسوب می شود، باید از نگاه حرام و هوس آلود به وی اجتناب کرد؛ زیرا نگاه حرام و آلوده به هوس، مقدمه و زمینه ساز ارتکاب به گناهان و آلودگی های بیشتری نظیر لمس و تماس های حرام بوده و موجب می شود که انسان در فکر و ذهن خود دائماً تصمیم به حرام داشته باشد و این موضوع نه تنها مرکز تصمیم گیری در مغز انسان را آلوده و ناپاک می کند بلکه آرامش روحی و روانی انسان را نیز مختل می سازد، و در صورت تداوم، نهایتاً به حرام های بزرگتر و قبیح تری نظیر زنا و لواط، حتی با محارم منتهی می شود. قرآن در این باره می فرماید: «و به عمل (قبیح) زنا نزدیک نشوید ...» [6] ؛ یعنی از مقدمات و زمینه های ارتکاب به زنا دوری کنید.
بدون شک این یک هشدار جدی و همگانی است: "شیطان به شیوه گام به گام دام های خود را پهن می کند."
در صورتی که در گذشته با نگاه های حرام، گناهانی در این زمینه مرتکب شده اید فورا باز گردید و توبه کنید تا مشمول رحمت الهی شوید و خود را از هلاک و گرفتاری در دنیا و آخرت نجات دهید.
[1] (سیستانى): و خوف وقوع در حرام نباشد ... (خوئى): و در حکم عورت است ما بین ناف و زانوهاى آنها على الاحوط... (صافى): اگر چه احتیاط این است که به ما بین ناف و زانوها نگاه نکنند. (زنجانى): مسأله مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، بدون لذّت مىتوانند غیر از عورت به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند. (مکارم): مسأله مرد و زنى که با هم محرمند (مانند خواهر و برادر) مىتوانند به بدن یکدیگر به آن مقدار که در میان محارم معمول است نگاه کنند و در غیر آن، احتیاط آن است که نگاه نکنند. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 490.
[2] المعة الدمشقیه، باب حدود، ص 239، چاپ اسماعیلیان.
[3] البته عده ی دیگری از مراجع در اینجا قائل به احتیاط مستحب در عدم ازدواج با زن مورد نظر هستند.
[4] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2396.
[5] اقتباس از سؤال 552 (سایت: ۶۰۲)، احکام روابط نامشروع جنسی با نزدیکان همسر.
[6] «و لا تقربوا الزنا انه ...»، اسراء، 32.
یکم: فرهنگسازی؛ و ما ادریک فرهنگسازی
دنیا هر روز دارد روشهای جدیدی را کشف میکند تا بتواند شیوههای آموزش را برای مردم و کاربران عادی سادهتر کند و کاربران را به نحوی آموزش دهد که در فضای مجازی کمتر آسیب ببینند و بیشتر بهرهبردار باشند.
در این میان، دولتی به نام «ایالات متحده آمریکا» وجود دارد که علاوه بر صرف بودجه برای آموزش مردم و ارتقای سواد رسانهای و مجازی مملکت خودش، دارد برای مردم کشور دیگری به نام «جمهوری اسلامی ایران» هم بودجه صرف میکند و برنامه آموزشی میگذارد. البته نه برای اینکه آسیبها را برای مردم ما کم کند، بلکه طبیعتاً برای اینکه فرهنگ خودش را در شبکههای اجتماعی جاری کند و حرفهای خودش را به کرسی بنشاند.
حالا در بحبوحه تلاش دولتها برای تأمین امنیت اخلاقی، روانی و مالی مردمشان، تنها راهکار وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت جمهوری اسلامی ایران این است که از مردم کشورمان «خواهش کند» تا فرهنگ استفاده از این شبکهها را رعایت کنند. مردمی که گرچه خودشان تلاش میکنند بهروز بمانند و دانششان را در حوزه فناوری اطلاعات عقب نگه ندارند، اما طبیعتاً نیازمند دریافت یکسری آموزشهای تخصصی و عمومی از سرچشمههای مطمئن دولتی و حاکمیتی هستند.
منطقی است در میان سیل هجمههای وارده در شبکههای اجتماعی که عموماً و غالباً سازماندهی شده هستند (مانند شایعات منتشره و ارسال و دریافت محتواهای غیر اخلاقی و...)، «خواهش»، «تمنا» و حتی «التماس» هم تأثیرگذار نباشد! چراکه مردم علیرغم علاقه به حفظ شئونات و امنیت جامعه، در مواقع مورد نیاز، آموزش ندیدهاند که «محتوای صحیح و موثق» از «محتوای غیر موثق» را تشخیص بدهند و بر اساس ذات این شبکهها، اقدام به پخش محتواهایی میکنند که خودشان هم قلباً نمیخواهند و مایل نیستند.
دوم: فرهنگسازیهای دولتی؛ دولتیهای فرهنگساز
کارنامه دولت یازدهم در اقدامات ایجابی فضای مجازی چندان درخشان نیست. گرچه دولتهای قبلی هم در این زمینه اقدامی صورت ندادند، اما حداقل این است که اصولاً دولتهای قبلی کاری به کار فضای مجازی نداشتند!
اما با بررسی اقدامات نهادهای ایجابی دولتی، میتوان متوجه شد که نمره دولتیها در فرهنگسازی این حوزه چند است؟
* وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: تنها نهادی که ذاتاً وظیفه فرهنگسازی در حوزه فضای مجازی را دارد، وزارت فرهنگ است. این وزارتخانه هم تنها یک بازوی اجرایی به نام «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال» دارد که از ابتدای تصدی علی جنتی بر این وزارتخانه، تاکنون دو بار مسؤول عوض کرده است و متأسفانه هیچ خروجی ملموسی به جز تعطیلی «نمایشگاههای رسانههای دیجیتال» و تبدیل آن به یک نمایشگاه فناورانه به نام ITDMEX ندارد.
شنیدهها اینطور روایت میکنند که این مرکز هم ماههاست عملاً تعطیل شده و مأموریت خاصی در این حوزه ندارد.
* وزارت ورزش و جوانان: از زمان تصدی دکتر محمود گلزاری به سمت معاونت جوانان این وزارتخانه، یک اتفاق مثبت رخ داده و آن هم تشکیل «کمیته ملی فضای مجازی» است. کمیتهای که انگار میخواهد بهجای فرهنگسازی و اقدامات ایجابی، خودش را درگیر حوزه تصمیمسازی کند. گرچه تشکیل این کمیته ممکن است موازیکاری با مرکز ملی فضای مجازی باشد، اما صرف تشکیل آن، اقدامی است که میتواند «امید» را در دل ناظران این حوزه روشن کند.
* وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: شخص وزیر ارتباطات با حضور در شبکههای اجتماعی ایرانی مانند کلوب، آپارات، لنزور و تبیان، بزرگترین اقدام ایجابی را انجام داد. آنهم در زمانی که بسیاری از وزرا به سمت فیسبوک و توئیتر مایل بودند و حتی گوشه چشمی به استعدادهای ایرانی نداشتند.
اما بزرگترین اقدام ایجابی این وزارتخانه که ساماندهی طرح «شبکه ملی اطلاعات» و «فیلترینگ هوشمند» بود که به گفته کارشناسان، هر دوی این اقدامات یا تعطیل شدهاند و یا به کندی پیش میروند.
* وزارت کشور: پیش از این، کمیتهای در وزارت کشور، وظیفه بررسی تهدیدها در فضای مجازی و ارائه راهکارهای ایجابی را داشت. کمیتهای که به نظر میرسد در دولت جدید تعطیل شده است و اقدام خاصی را صورت نمیدهد.
سوم: جنگی که بود؛ جنگی که هست
تمام واقعیت این است که اگر باور نداشته باشیم جنگی که چند سال پیش در حوزه نظامی و سخت داشتیم، این روزها به شکل دیگری نمایان شده است، نمیتوانیم برای صفبندیهایش پیش رویمان هم برنامهریزی کنیم؛ چرا که اصولاً صفبندی را قبول نداریم.
آن وقت است که تنها راهکارمان در برابر چشمهای نگران خانوادهها و دلهای درگیر جوانان در فضای مجازی، «خواهش» کردن میشود و سعی میکنیم از راه دور، تنها جوانانمان را ارشاد کنیم و دستشان را برای کمک کردن نگیریم.
محمد جواد بنی اسد
چرا مدافعان حرم در سوریه هستند؟ و اصلا چرا کمک به کشورهای مظلوم منطقه و رزمایش اقتدار در خلیجفارس؟ عده بیشماری از جوانان کشور سؤالاتی از این دست در ذهن دارند، و البته به حق هم این سؤالات به ذهنشان خطور میکند اما خوب است در این مجال پاسخی روشن و مبین به این پرسشها داده شود و اصلا نه فقط به جوانان بلکه به آحاد مردم کشور.
ام العلل حضور و کمک ما در کشورهای مظلوم منطقه همچون سوریه همان مباحث دینی و عقیدتی بیشماری بر میگردد که وجود ما را توجیه میکند، ما بسیار داریم در احادیثمان که دفاع از مظلوم بر هر مسلمانی واجب است. به طور مثال نقل است از حضرت رسول (ص) که ایشان میفرمایند هر کس صدای مظلومی را بشنود و او را یاری نرساند مسلمان نیست . ایشان فرمودند مظلوم نفرمودند خویشاوند ، دوست، هموطن و یا هم کیش و آئین .
پس معلوم میشود تعریف واژه مظلوم در نظر پیامبر بسیار مفصل است و بحثش فراتر از این محدودیتهاست، فرمودند مظلوم، یعنی هر انسانی که مورد ستم واقع میشود حالا شاید آن انسان زنی یهودی مسلک باشد که در سرحدات اسلامی و در بازار مسلمانان خلخال از پای او در آورده باشند . ببینید امیر مومنان علی علیهالسلام دقیقا خطاب به تماشاگران آن تجاوز چه میفرمایند:
در اینجا امیرالمؤمنین علی(ع) نمیفرماید که «چرا چنین ظلم بزرگی رخ داده است؟! و انسان اگر در این غصه بمیرد، حق دارد!» بلکه حضرت بعد از اینکه از غارت آنان سخن میگوید، میفرماید: در مقابل این غارتگری آنها، مردم منطقه چه کردهاند؟ جز اینکه طلب ترحم کردهاند و ملتمسانه از آنها خواستهاند: «خواهش میکنم به ما لطف کنید، خواهش میکنم گردنبندها را نبرید، خواهش میکنم ما را نزنید!» اما کسی در دفاع از این مردم و این زنانی که غارت شدهاند، شمشیر نکشیده است و آن غارتگران بدون اینکه زخم بردارند، بدون اینکه خونشان ریخته شود و احدی از آنها کشته شود، سالماً و غانماً برگشتهاند(مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُ دَمٌ؛ همان)
بعد از این است که حضرت میفرماید: «آدم اگر به خاطر این خبر از غصه بمیرد حق دارد»
ما باید قبول کنیم که نمیشود گزینشی مسلمان بود و مسلمانی کرد نمیشود، هر روایت و آیتی که مورد پسندمان بود را از اسلام بگیریم و مو به مو اجرا کنیم و هر کدام مورد پسندمان واقع نشد دور بریزیم.
ما یا پیرو محمد(ص) و مسلمان هستیم یا نه، که اگر هستیم همین یک حدیث ما را وادار به حضور در سوریه، عراق و سایر کشورهای مظلوم و مورد ستم منطقه میکند.
مسئله عقیدتی دوم اینکه در کشوری مانند سوریه تکههایی از شجره تشیع و تکههایی از تن و روح ما شیعیان جا مانده است.
شیعه در این سرزمین قلبش و تمام موجودیتش و آن راوی کربلا را جا گذاشته است، مگر میشود، غیرت جوان شیعه ایرانی قبول کند که حرمین شریفهامالمصائب حضرت زینب و سه ساله اباعبداللهالحسین حضرت رقیه سلامالله علیهما مورد تهدید باشد و ما اینجا آسوده خاطر به هیئت و منبرمان بپردازیم و فقط روضهخوانی کرده و اشک بریزیم.
مگر میشود ما که عمری در هیئات مذهبی سرسفره اباعبدالله بزرگ شده ایم الان برای مصلحت و صلح اندیشی با کدخدا از داروخانه عربی، عبری، غربی یک دیازپام ده بخریم و بخوریم و رفع غیرت کنیم و آسوده و بیخیال نسبت به این خطوط قرمز آرام بخوابیم.
خوب شدنی نیست ، اصلاً غیرت به ما اجازه نمیدهد.
مگر نبود اینکه قبر حضرت حجر بن عدی را شکافته و بیحرمتی کردند بر پیکر پاک ایشان .
اتفاقات دیگر از این دست مگر بعید است از این مواجب بگیران وحشی صفت و درنده خو .
ما و پدرانمان قرون متعددی در مکتب و هیئات میگفتیمای کاش در کربلا میبودیم و چهها میکردیم خوب امروز این کربلا اتفاق افتاده مرد است و میدان عمل.
فرض محال بیتفاوت هم باشیم خوب بعدش چه میشود؟ زشت نیست که آیندگان بیایند و سالها بر سر و پیکرشان بکوبند کهای کاش در قرن ۱۵ هجری پدران بیغیرت و تعصب ما حرکتی میکردند که این ننگ روی پیشانی تشیع ممهور نمیشد.
چاره اندیشی قبل از وقوع یعنی همین حضور پررنگ یعنی همین کاری که الان مدافعان حرم دارند انجام میدهند.
همیشه گفته میشود که سؤال را با سؤال نباید جواب داد ولی به نظرم اینجا طرح چند سؤال برای جواب به این دست پرسشها کمککننده است.
اصلاً من جوان ، تا به حال از خودم پرسیدهام که آمریکا به چه علت از آن سوی دنیا هزاران هزار کیلومتر را میپیماید و نظامیانش را وارد کشورهای عراق، سوریه، پاکستان، عربستان و دیگر کشورهای منطقه میکند؟
چرا آنها در اکثر کشورهای غرب آسیا پایگاههای فعال نظامی دارند؟
چرا به قول حضرت آقا نمیروند در منطقه خودشان ؟ وقتی ایشان فرمودند: «اگر مقابل دشمن از نشان دادن قدرت بترسیم، دشمن پررو میشود، میگویند ایران در خلیجفارس رزمایش نداشته باشد؛ چه غلطها!»
از آن طرف دنیا میآید رزمایش برگزار میکند؛ خب بروید همان خلیج خوکها، اینجا چه میکنید!؟
سؤال دیگر اینکه چرا مدام افتضاح نظامیشان درخلیج خوکها فراموششان میشود؟
مگر چه اهمیتی دارد این منطقه که ابرقدرتها طی قرون متوالی دست از سر این منطقه برنمیدارند؟
و چرا آنها این منطقه را با نام هارت لند یعنی قلب زمین میشناسند؟
اگر کسی بتواند این سؤالات را به درستی در ذهنش پاسخ دهد تا حدود زیادی به جواب سؤالات ابتدایی و چرایی حضور مستشاران نظامی ایران در منطقه پی خواهد برد.
چطور میشود که آمریکا از آن سوی دنیا بلند میشود و میآید این طرف دنیا در منطقه ما و در خانه ما و در آبهای آزاد ما ناو میآورد، ناوشکن میآورد ، هواپیما و زیر دریایی و موشک میآورد و دخالت میکند و شیطان معابانه نقشآفرینی میکند و به قول خودش قدرتش را به تمام دنیا نشان میدهد آن وقت ما حق نداریم در حیاط خانه خود زورمان را نشان متجاوزبدهیم، حضورمان را نشان متجاوز بدهیم؟
حریم، حریم ماست و خانه، خانه ماست اینجا منطقه ماست ما که نرفتیم خلیج مکزیک، آنها آمدهاند خلیجفارس ما را آلوده به حضورنحسشان کردهاند و تازه به اسم این حریم هم بیحرمتی میکنند و به اسم آن هم رحم نمیکنند.
این چه استدلالی است که میگویند ما برویم درون اتاق خواب خود پنهان شویم و آن متجاوز درون حیاط خانه ما عربدهکشی کند.
ما در خاک سوریه که هم پیمان نظامی و استراتژیکی سالهای دورمان است نباشیم آن وقت آمریکا از آن سوی دنیا بیاید درون این منطقه و قدارهکشی کند؟
پس کی قرار است ما قدرتمند شویم؟ کی قرار است حرف حقمان را صادر کنیم؟
تا کی قرار بر این باشد که ما بنشینیم و آن بدمستان زر و زور بر سر ملتهای مظلوم منطقه و مسلمانان منطقه بکوبند؟
ما میرویم تا آنها نیایند ، و اگرآمدهاند فرار کنند و بروند.
اگر فکر کردهاند که ما روزگاری از خانه خود عقبنشینی میکنیم این را کور خواندهاند.
ما متجاوز نیستیم ما مدافعان حرم هستیم، ما مدافعان زائران حرم هستیم ، ما مدافعان مظلومان مسلمان منطقه هستیم این مظلومان منطقهاین مسلمانان منطقه چشم امیدشان به کشور قدرتمندی مثل ایران است.
این مردم مظلوم منطقه سالهاست که چشم مالیدهاند تا کشوری قدرتمند مانند ایران ، در جهان اسلام بروز و ظهور کند و دادخواهی کند از آنان در برابر ظالمان و مستکبران.
گذشته از اینکه اگر بخواهیم دقیق به این مسائل نگاه کنیم امروز در دنیا و در میان کشورهای دنیا کشوری موفق است و کشوری قدرتمند است وکشوری حرفش برو دارد که در مسائل مهم مداخله داشته باشد و در مسائل مهم نقشآفرین باشد. ایران امروز در دنیا نقشآفرین است ایران ما امروز در منطقه خودش و در خانه خودش و در خلیجفارس خودش نقشآفرین است و حرف اول و آخر را میزند و صد البته در راستای هویت و آرمانهای اسلامی و انقلابی و در حمایت از مردم مظلوم منطقه و نه مانند آمریکا و عمالش برای چپاول ملتها.
البته که تفاوت ما با مستکبران ، زالو صفتی آنهاست ، فرق اینجاست که ما به درخواست کمک کشورهای منطقه لبیک میگوئیم و آنها متجاوزانه روی منابع و سرمایههای آن کشورها چنبره میزنند.
اما در این بین عقل چه میگوید ؟
یک سؤال از عقل بپرسیم و آن اینکه اگر یک شب ببینیم خانه همسایهمان آتش گرفته و دارد در شعلههای حریق میسوزد ، آیا به کمک همسایه میرویم یا نه آسوده بالش را بغل میگیریم و راحت تا صبح میخوابیم؟
آیا میگوئیم به من ربطی ندارد، من فردا صبح زود باید بروم سر کار خودش میدانند و خانهاش یا اینکه من خودم هزار تا مشکل دارم و ...
حالا هر چند که اصلاً سلام و علیکی هم با آن همسایه نداشته باشیم، به کمک میرویم یا نه؟ مسلم است که میرویم به کمک همسایه، چون ما میدانید اگر آتش و شعلههای بیرحم حریق در خانه همسایه خاموش نشود آن شعلهها اندک زمانی بعد به خانه خودمان نیز سرایت میکند، و منزل ما هم در تهدید است.
پس ظاهراً آن تلاش و سعی ما ، در خاموش کردن خانه همسایه است ولی در واقع ما داریم خانه خودمان را قبل از سوختن خاموش میکنیم.
سند این ادعا هم حادثه تروریستی ۱۷ خرداد در تهران است . جایی که یک ترقه کوچک از آن آتش بازی و آتشباری داعش در سوریه به بهارستان کشید حالا ببینید هر کوچه و هر خیابان و هر محلهای از تهران، همدان، کرمانشاه، ایلام یا خوزستان اگر قرار بود هر شب و هر ساعت این داستان برایش تکرار شود چه زیان بزرگ و جبران ناپذیری بود برایمان .
حالا الان این همسایه که خانهاش آتش گرفته که دشمن نیست این همان همسایه ۳۷ سال پیش ماست ؛ همان همسایهای که آنروزها وقتی صدام آتش زد خانه ما را کمک کرد تا این خانه خاموش شود.
این بشار پسر آن حافظ اسدی است که مستشار میفرستاد و موشک و سلاح کمک میکرد تا ما آتش را خاموش کنیم.
ما باید متوجه باشیم که داعش را چه کسی به جان سوریه و عراق انداخت.
ما باید متوجه باشیم که محور مقاومت علیه صهیونیسمها و خاکریز اول الان سوریه است . متوجه باشیم که اگر نرویم و خاکریز اول را پر نکنیم و نجنگیم آنها پله ، پله جلو میآیند و قانع نمیشوند چون اصلا هدف نهائیشان سوریه نیست.
آنها دارند جلو میآیند تا ما را پس بزنند و عقب برانند جلو میآیند چون ما نیابتی در مرزشان تهدیدشان میکنیم چون رکب خوردهاند از تیزهوشی ایرانی جماعت.
سادهتر بگویم، فی الحال ایران، عراق، سوریه و لبنان در استکبار ستیزی و در قطع ید مستکبران جهانخوار که دست روی منطقه گذاشتهاند همفکر و هم سیاستند و اتفاقا هم مرز نیزهستند و جالب اینکه لبنان مرزآبی و خاکی با اسرائیل دارد .
پس واضح شد که لبنان در مرز مشترک با اسرائیل شده بود خط مقدم نبرد ، سوریه و عراق هم شده بودند شاهراه مواصلاتی بسیار هموار این جبهه و ایران هم عقبه جبهه را مستحکم پر کرده بود وبه خط مقدم تدارکات میرساند ، حالا در همه جنبهها که میشد تدارکات رساند.
خدعه کثیف
الان اسرائیل از این اتحاد به خود لرزیده است میخواهد با خدعهای کثیف سوریه و بعد عراق را از این پازل بیرون بکشد و بعد حزب الله لبنان را هم در محاصره، خلع سلاح کند. آن وقت است که صهیونیستها مرزشان را میآورد بیخ گوش ما.
خدعه کثیف که میگویم از این بابت است که مسلمان را با مسلمان میکشند و البته در سرزمین مسلمان و با هزینه مسلمان و خودشان فقط آن بیرون گود تماشاگرند و کف میزنند و سوت میکشند. این را مستند عرض میکنم و سند آن هم سخنان سخیف آقای دینا رور اواکارنماینده ایالت کالیفرنیا در کنگره آمریکاست ایشان چندی پیش با حمایت از حملات گروه تروریستی داعش در تهران گفته بود «ترجیح میدهم شیعیان و اهل تسنن یکدیگر را بکشند» هر چند که از نظر ما داعش صهیون است با پوشش اسلام برای فریب افکارعمومی جهان، داعش یک موجشکن بود که غربیها در برابر موج عظیم بیداری اسلامی در دنیا بنا نهادند. یک موجشکن وحشتناک برای ترساندن دلهای در حال بیدار شدن از اسلام و مسلمان جماعت .این است سیاست کثیف یک مستکبر حالا ما نرویم که این افکار کثیف بیایند پشت درب خانهمان با عقل جور در میآید؟
ما نباید بگذاریم آنها به اهدافشان و نقشههایشان که برای امنیت این خاک دارند برسند ، ما نباید اجازه دهیم که ابتکار و قدرت عمل را از دستان ما خارج کنند اینجاست که انسان یاد نصایح ناب امیرالمؤمنین علی علیه السلام میافتد که فرمودند «برای جهاد با دشمنان کوچ کنید.خداوند شما را رحمت کند.در خانههای خود نمانید که به ستم گرفتار و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پستتر خواهد بود، و همانا برادرِ جنگ بیداری و هوشیاری است، هر آنکس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. نهج البلاغه نامه 62»
چقدر این جمله درست است و چقدر به دل آدم مینشیند
خاکریز برود در حلب خیلی بهتر است تا در کرمانشاه .
میدان جنگ با دشمن بیابانهای تفتیده سوریه باشد که خیلی بهتر است تا خانه و زندگی مردم سردشت و پیرانشهر .
بیاییم اینطور به قضیه نگاه کنیم و بیاییم پس از قرنها یک بار هم که شده امتحان کنیم دوراندیشی راهبردی را .
اشتریان امروز رسیدهاند به خیمه معاویه زمان و عمرو عاص دستور داده قرآنها بر سر نیزه شود بیاییم اینبار اشتریان را تشویق به مبارزه با تزویر کنیم .
آنها دیدند حریف مدافعان حرم ما نمیشوند شروع به شبه افکنی در دل کشور کردهاند و ما هم بیاییم کار بزرگی کنیم و در راستای حمایت از تفکرات راهبردی انقلاب گام برداریم. بیاییم روشن شویم و روشنگری کنیم.
منبع: کیهان