بررسی موضوعات مهم و شبهات پرتکرار جوانان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

مملکت آخوندها

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
حسین عبداللهی

چی بودیم چی شدیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین عبداللهی

صعود چهل ساله + متن #دانلود

معرفی کتاب صعود چهل ساله

 

پیشرفت‌ها و دستاورد‌های ایران اسلامی در چهاردهه گذشته بنابر آمار‌های بین المللی نشانگر موفقیت‌های جمهوری اسلامی علیرغم همه مشکلات و کمبودهاست. جهت آشنایی بیشتر با دستاورد‌های غرور آفرین ملت مسلمان ایران، کتابی تحت عنوان «صعود چهل ساله»، کـه ثمـره تـلاش نزدیـک بـه ۷۰ نفـر از نخبـگان حـوزوی و دانشــگاهی و مطالعــه بیــش از ۱۷ هــزار ســاعت اســت، از سوی انتشارات آستان قدس رضوی منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.


میزان دستیابی جمهوری اسلامی ایران بــه آرمان‌هایی از قبیـل عدالت، اســتقال، معنویــت، آزادی، کرامت زن، مردمسالاری دینی، گسـترش رفــاه عمومی و... را بــا اسـتفاده از نزدیکترین و متناسبترین شــاخصه‌های بین المللــی بــه آرمان‌های انقــلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. نکته منحصر به فرد درباره کتاب مذکور این است که ارجاعات آن بــه معتبرتریــن منابــع بین المللــی نظیــر داده هــای اطلاعاتی سازمان ملل، بانک جهانی، ســازمان جهانــی غــذا و کشــاورزی، ســازمان جهانی سـلامت، دفتر برنامه توســعه ملل متحد و دیگر مراجع آماری جهانی مســتند شــده اســت.

براساس این گزارش، کتاب «صعود چهل ساله» در ۳۲۰ صفحه تهیه و تدوین شده و شامل ۹ فصل (استقلال، گسترش عدالت اجتماعی، گسترش برخورداری‌های عمومی، عزت و اقتدار، پیشرفت‌های زیرساختی، پیشرفت صنعتی، پیشرفت در معنویت، کرامت زن، آزادی و مردم سالاری) است که در ادامه به جزئیات هرکدام از فصول اشاره شده است.

فصل اول: استقلال (از وابــستگی دوران پــهلوی تـا اســتقلال ایـــران اسلامی، استقلال در کشور‌های دنیا)

فصل دوم: گسترش عدالت اجتماعی (نابرابری، فقر)

فصل سوم: گسترش برخورداری‌های عمومی (امنیت غذایی، آموزش مناسب، بهداشت، دسترسی به آب، دسترسی به برق، دسترسی به سوخت، دسترسی به وسایل ارتباطی، شاخصه توسعه انسانی)

فصل چهارم: عزت و اقتدار (اقتدار امنیتی، اقتدار نظامی، اقتدار منطقه ای)

فصل پنجم: پیشرفت‌های زیرساختی (حوزه حمل و نقل، علم و فناوری)

فصل ششم: پیشرفت صنعتی (انرژی، صنعت)

* فصل هفتم: پیشرفت در معنویت (معنویت در دوران پهلوی، معنویت در جمهوری اسلامی، تأثیر جمهوری اسلامی بر معنویت دنیا، بحران معنویت در غرب)

فصل هشتم: کرامت زن (زن در نگاه سران ایران، بررسی وضعیت زنان، کرامت زن در غرب)

فصل نهم: آزادی و مردم سالاری (آزادی و مردم سالاری، آزادی و مردم سالاری در انقلاب اسلامی، نقد شاخص‌های آزادی در غرب)

 

متن 

«دریافت»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین عبداللهی

ناکارآمدی نظام

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

ولایت فقیه رو از کجا آوردید؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

عرب ها به ما آموختند

نکاتی در رد مطلب «عرب‌ها به ما آموختند…»

شبکه‌های اجتماعی:

نکاتی در رد محتوای تصویر فوق (عرب‌ها به ما آموختند و ریشه‌ی واژگان غذاء، نفر و پارس) بر اساس مطالعهٔ دقیق لغتنامه و با اطلاعاتی در زمینه زبان‌شناسی عرب:

11150332_10205824525833565_478557120693736936_n

۱- باید توجه داشته باشیم
غذا = ادرار شتر
غذاء= خورشت، طعام
بر همین اساس ما در محاوره واژهٔ غذا را اشتباه نوشته و همین سبب
شده این برداشت اشتباه ایجاد شود که «اعراب به ماآموختند که به
خوراک بگوییم غذا که خودشان به ادرار شتر می‌گویند» پس این رد
است! ما در محاوره اشتباه می‌نویسیم وگرنه در اصل غذا (ادرارشتر)
و غذاء (خوراک) بوده است!

۲- طبق قوانین زبان‌شناسی طبیعی‌ست که اکثرمواقع چندمعنا برای یک
لفظ مشترک وضع می‌شود! دربارهٔ واژهٔ نفر هم این قضیه صادق
است! طبق لغتنامه واحد شمارش شتر و همچنین واحد شمارش دندان
نفر می‌باشد و همچنین به تعداد افراد بالای ۱۰ نفر اطلاق می‌شود و به
۳تا۱۰ تن اطلاق می‌شود! پس ارتباطی به اعراب پیدا نمی‌کند! ضمنا قابل
یادآوری‌ست نام چندین ایل از قبایل اصیل ایرانی نفر بوده است! پس
این لفظ ریشه در زبان خودمان دارد!

۳- در جایی از این مطلب آمده است «اعراب به ما آموختند بجای
واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است» این جمله
بسیار مضحک به نظر می‌رسد چرا که نویسنده کوچک‌ترین آگاهی
به این مساله نداشته که در زبان عربی اصلا حرف (پ) وجود ندارد!!!

۴- کتاب «ریشه‌های تاریخی امثال و حکم» نوشتهٔ مهدی پرتوی آملی
که به بررسی تاریخی ریشه‌های ضرب‌المثل‌های ایرانی پرداخته شده،
علت رواج این جمله (شاهنامه پایانش خوش است) را این می‌داند که
در گذشته هر کس «شاهنامه» می‌خواند و به ستایش سلطان محمود
غزنوی می‌رسید، از همت سلطان در تحسین «شاهنامه» خوشحال
می‌شد؛ اما با پایان یافتن «شاهنامه» و فهمیدن حق‌نا‌شناسی
سلطان محمود در قبال فردوسی و کتابش، متوجه اشتباه خود
می‌شد. این روایت بعد‌ها به ضرب‌المثل تبدیل شد و عاقلان به
هر کس که دست به کار نابخردانه‌ای بزند و اصرار بر ادامهٔ آن
داشته باشد، می‌گویند: شاهنامه آخرش خوش است!
پس در واقع این جمله که
«اعراب به ما آموختند شاهنامه آخرش خوش است»،
بی‌اساس بوده و هیچ سندیت تاریخی ندارد!

پس دوستان، آگاهی بر اساس علم و تحقیق را جدی بگیریم تا گرفتار اندیشه‌های راسیسمی و نژادپرستانه نشویم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی