بررسی موضوعات مهم و شبهات پرتکرار جوانان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حوزه علمیه» ثبت شده است

مناظره با مراجع تقلید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۳
حسین عبداللهی

سخن و عمل رهبری در مقابله با ویروس کرونا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

شغل طلبه ها چیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

کسب روزی طلبه ها با شغل های متفاوت در لباس روحانیت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

همه چی زیر سر این آخونداست!!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۴
حسین عبداللهی

طلبه شدن واجب است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

حکایت سید مهدی قوام

یک :

 

چراغ‌های مسجد دسته دسته روشن می‌شوند. 

الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد.

آقا سید مهدی که از پله‌های منبر پایین می‌آید، 

حاج شمس‌الدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز می‌کند تا برسد بهش.

جمعیت هم همینطور که سلام می‌کنند راه باز می‌کنند تا دم در مسجد.

وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش…

آقا سید، ناقابله، اجرتون با صاحب اصلی محفل…

دست شما درد نکند، بزرگوار!

سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، می‌گذار پر قبایش. 

مدت‌ها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری!

آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی می‌کنن…

حاج مرشد، پیرمرد ۵۰ ، ۶۰ ساله، لبخندزنان نزدیک می‌شود. 

التماس دعای حاج شمس و راهی راه…

...

دو :

 

زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی‌اش هم نرسیده بود. 

مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می‌کرد.

زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب‌ها، گیس‌های پریشان…

 رنگ دیگری به خود گرفته بود.

دوره و زمونه‌ای نبود که معترضش بشوند…

حاج مرشد!

جانم آقا سید؟

آنجا را می‌بینی؟ آن خانم…

حاجی که انگار تازه حواسش جمع آن طرف خیابان شده بود، 

زود سرش را انداخت پایین. استغفرالله ربی و اتوب‌الیه…

سید انگار فکرش جای دیگری است…

حاجی، برو صدایش کن بیاید اینجا.

حاج مرشد انگار که درست نشنیده باشد، تند به سیدمهدی نگاه می‌کند:

حاج آقا، یعنی قباحت نداره؟! من پیرمرد و شمای سید اولاد پیغمبر! این وقت شب… 

یکی ببیند نمی‌گوید اینها با این فاحشه چه کار دارند؟ سبحان الله…

سید مکثی می‌کند.

بزرگواری کنید و ایشون رو صدا کنید. به ما نمی‌خورد مشتری باشیم؟!

حاج مرشد، بالاخره با اکراه راضی می‌شود. 

اینبار، او مضطرب این طرف و آن طرف را نگاه می‌کند و سمت زن می‌رود.

زن که انگار تازه حواسش جمع آنها شده، کمی خودش را جمع و جور می‌کند.

به قیافه‌شان که نمی‌خورد مشتری باشند! حاج مرشد، کماکان زیرلب استفرالله می‌گوید.

- خانم! بروید آنجا! پیش آن آقاسید. باهاتان کاری دارند.

زن، با تردید، راه می‌افتد.

حاج مرشد، همانجا می‌ایستد. می‌ترسد از مشایعت آن زن!…

زن چیزی نمی‌گوید. سکوت کرده. مشتری اگر مشتری باشد، خودش…

دخترم! این وقت شب، ایستاده‌اید کنار خیابان که چه بشود؟

شاید زن، کمی فهمیده باشد! کلماتش قدری هوای درد دل دارد، همچون چشم‌هایش که قدری هوای باران:

حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم…

سید؛ ولی مشتری بود!

پاکت را بیرون می‌آورد و سمت زن می‌گیرد:

این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمرده‌ام. مال امام حسین(علیه السلام) است…

تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نایست!…

سید به حاجی ملحق می‌شود و دور…

انگار باران چشم‌های زن، تمامی ندارد…

...

سه :

 

چندسال بعد…نمی‌دانم چندسال… حرم صاحب اصلی محفل!

سید، دست به سینه از رواق خارج می‌شود. زیر لب همینجور سلام می‌دهد و دور می‌شود. 

به در صحن که می‌رسد،

نگاهش به نگاه مرد گره می‌خورد و زنی به شدت محجوب که کنارش ایستاده.

مرد که انگار مدت مدیدی است سید را می‌پاییده، نزدیک می‌آید و عرض ادبی.

زن بنده می‌خواهد سلامی عرض کند.

مرد که دورتر می‌ایستد، زن نزدیک می‌آید و کمی نقاب از صورتش بر می‌گیرد

که سید صدایش را بهتر بشنود. صدا، همان صدای خیابان لاله زار است و همان بغض:

آقا سید! من را نشناختید؟ یادتان می‌آید که یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید؟ 

همان پاکت…

آقا سید! من دیگر… خوب شده‌ام!

این بار، نوبت باران چشمان سید است…

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

چرا مذهب ما را جعفری و امام صادق(ع) را رئیس مذهب جعفری نام نهادند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

علاقه به تحصیل دروس حوزوی

علاقه به تحصیل دروس حوزوی داشتم ولی چون برایم روشن نبود که برای چه می خواهم به حوزه بروم و هدفم چیست به حوزه نرفتم حالا من چه کار کنم؟ آیا تصمیم بنده در مورد نرفتن به حوزه درست بود؟
هر چند ورود به حوزه با انگیزه هایی که بیان نمودید، بسیار ارزشمند است، اما اگر با سنجیدن شرایط، در مسیر دیگری که مورد نیاز جامعه است قدم گذاشتید، نه تنها مرتکب گناهی نشدید، بلکه می توانید به ترقیات معنوی نیز دست یابید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

هدف یک فرد از ورود به حوزه چیست؟

هدف یک فرد از ورود به حوزه چیست؟

باید گفت که هر کسی ممکن است هدفی داشته باشد و حتی این هدف می‌تواند پس از ورود به حوزه علمیه تعدیل تغییر و یا ترقی پیدا کند. اما ا گر از اهداف ایده ال این مسئله می‌پرسید پاسخ این است که طلبه شدن دو هدف اساسی دارد اصلاح خود و اصلاح جامعه
برای توضیح باید به این مسئله توجه کرد انسان برای زندگی ابدی آفریده شده است و دنیا جز پلی برای عبور و مسافرخانه ا ی نیست که چند روزی انسان میهمان این مسافر خانه است اما سعادتمند شدن در جهان ا بد نیازمند علم و عمل است زیرا انسان برای سعادت به دو چیز نیازمند است اول علم به راهی که به سعادت منتهی شود دوم عمل طبق آن دانسته ها. 
طلبه یعنی وارث انبیا و باید همان راهی را برود که انبیا رفتند. پیامبران الهی آمده اند تا به بشر بیاموزند چگونه باید از هویت بشری خود مهاجرت نمایند و در راه انسان شدن و به رنگ خدا در آمدن گام نهند. کار انبیای الهی هدایت انسان در این مسیر بود. آنها به او راه و رسم کوچ و مهاجرت الی الله را می آموختند، طلبه وارث این بعد از وجود انبیا است و باید اولا، خود اهل کوچ و سفر باشد و ثانیا، بندگان خدای را به سوی خدا فراخوان نماید و راه و رسم این سفر را به ایشان بیاموزد
هدف فرد از تحصیل در حوزه علمیه باید کسب آگاهی به راه سعادت باشد که توسط انبیا و ائمه معصومین تبیین شده است و نیز خودسازی و پرورش انگیزه خود برای عمل و وقتی که چنین شد او سپس علم آموخته را همراه با سیره عملی خود به مردم عرضه می‌کند و مردم را با زبان و رفتار به سعادت فرا می‌خواند که وراثت انبیا را تکمیل کرده باشد.
از جهت جنبه علمی و کسب علم و تحقیق در حوزه علمیه باید گفت جهان اکنون دنیای تخصصهاست شناخت مسائل دین و خواست شریعت با تغییراتی که هر روزه در دنیا به وجود می‌آید و مخصوصا پاسخ به سوالات جدید و مسائل مستحدثه و استنباط آنها از منابع فقهی تازه جنبه ای باسته های حوزه را تشکیل می‌دهد. عمده کار حوزه علمیه در قرون متأخر منحصر به علومی مانند فقه و اصول و تفسیر و کلام و فلسفه بوده است اما در دنیایی که علوم ترقی کرده است و سوالهایی را در برابر دین قرار می‌دهند و دین ه م که از یک سو ادعای مطلق بود یعنی هم برای همه زمانه و مکانها و برای همه مردم را دارد لازم است عده ای پاسخ دین به سوالات درباره نظریات مختلف اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی حقوقی و ... سخن دین را در این باره بیابند و پاسخ آنها بر اساس قانون کلی که ائمه ترسیم فرمودند «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» ما اصول رابه شما می‌دهیم و تفریع آنها را شما انجام می‌دهید صورت می‌گیرد که نیازمند تحقیق است. 
بنابراین اهداف زیر می‌تواند در نظر کسی که به حوزه علمیه وارد می‌شود بوده یا پس از ورود در نظر گیرد:
1. تحصیل علم برای سعادت خود
2. خودسازی و کسب رضای خداوند در عمل فردی
3. تلاش در راه اصلاح جامعه خود با برطرف کردن نیازهای علمی و ایجاد انگیزه با رفتار خود
4. تحقیق و استنباط احکام شرعی مسائل مورد ابتلای مردم
5. تحقیق در رشته های مختلف علوم انسانی برای آگاهی از نظر ا سلام در قلمرو مختلف علوم
6. تبلیغ دین در عرصه خانوادگی شهری و کشوری و در نهایت بین ا لمللی و دفاع در برابر تهاجم فرهنگی
7. دفاع فکری از دین خداوند و عقاید دینی و ...
برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتابهای
1. هویت صنفی روحانی محمد رضا حکیمی 
2. حوزه و روحانیت رهنمودهای مقام معظم رهبری جلد اول و دوم
3. منشور روحانیت پیام امام به روحانیون 
4. روحانیت در اسلام
5. حوزه و روحانیت از دید شهید مطهری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

دشمنان امام زمان

دشمنان امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف چه کسانی اند؟
 

۱. منحرفان فکری (یا بعبارتی مسلمانان صهیونیست)

یکی از گروه‌هایی که با امام زمان جنگ می‌کند، گروهی است که قرآن را با اندیشه باطل خود تفسیر می‌کند . در روایات آمده است: «آزاری که آنان هنگام ظهور به امام زمان می‌رسانند ، بیش از آزاری است که پیامبر از مردم نادان زمان خود دید؛ چون افرادی پیامبر را آزار دادند که سنگ و چوب را می‌پرستیدند ، اما کسانی که با حضرت ولی‌عصر جنگ می‌کنند ، کسانی هستند که کتاب خدا را در برابر آن حضرت تفسیر می‌کنند»

۲. بتریه (یا بعبارتی عالمان نادان)

امام صادق علیه‌السلام فرمود: « چهارهزار از حاملان قرآن و پشمینه‌پوشان معروف به زیدیه، از بیعت با آن حضرت، خودداری می‌کنند و می‌گویند: آمدن امام حسین در این زمان، سحری عظیم است. پس هر دو سپاه، درمقابل یک‌دیگر قرار می‌گیرند، امام زمان آنها را موعظه می‌کند و سه‌روز به آنان مهلت می‌دهد. پس از پایان‌گرفتن مهلت، امام زمان دستور جنگ با آنان را صادر می‌کند»امام باقر علیه‌السلام نیز فرموده‌اند: «وقتی حضرت مهدی علیه‌السلام به کوفه می‌رود، شانزده‌هزارنفر از بتریه که خود را قاریان قرآن و فقهای دین می‌دانند، ولی نفاق و دورویی سرتاپای آنها را فراگرفته است، درحالی که اسلحه بر دوششان است، نزد آن
حضرت می‌آیند و می‌گویند: ای فرزند فاطمه! برگرد که هیچ‌نیازی به تو نداریم. اینجاست که حضرت مهدی علیه‌السلام، شمشیرخواهد کشید و در روز دوشنبه از بعدازظهر تا شب، همه آنها را در پشت شهر نجف به قتل خواهد رساند»

۳.مرجئه (منحرفین از اسلام)

سومین گروه ازدشمنان امام زمان که حضرت هنگام ظهور با آنان جنگ می‌کند و همه آنها را به قتل می‌رساند، کج‌اندیشان مرجئه هستند که بر اثر عقاید انحرافی خود، فرسنگ‌ها از اسلام فاصله می‌گیرند و عظیم‌ترین گناهان را بی‌پروا انجام می‌دهند.بشیر می‌گوید: « درسفری که به مدینه داشتم، همین‌که به در خانه امام باقر علیه‌السلام رسیدم، قاطر زین شده‌ای بر در خانه آن حضرت یافتم، بدین‌جهت برای ملاقات با آن حضرت، پشت درخانه نشسته، منتظر بیرون‌آمدن وی شدم؛ همین‌که امام بیرون آمد، سلام کردم. آن حضرت از قاطر پیاده شد، به‌سوی من آمد و فرمود: اهل کجاهستی؟ عرض کردم: اهل عراق. فرمود: کدام شهر؟عرض کردم: کوفه. فرمود: چه کسی دراین سفر تو را همراهی می‌کرد؟ گفتم: گروهی از محدّثه. فرمود: محدّثه چه کسانی‌اند؟ عرض کردم: مرجئه. فرمود: وای برآنها! اگر فردا قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟
عرض کردم که آنان می‌گویند: در آن روز، همه مشمول عدل او قرار می‌گیریم و با شما برابر هستیم. فرمود: «هر کس توبه کند، خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد و هر کس نفاقی در درون داشته باشد، او را از رحمت خود دور خواهد کرد و هر کس ایده باطلش را در آن روز اظهار کند، خداوند خونش را خواهد ریخت».
سپس فرمود:«قسم به آنکه جانم در قبضه اوست، امام زمان آنها را خواهد کشت، همان‌گونه که قصّاب، گوسفند خود را می کشد».
عرض کردم که آنان می‌گویند: هنگامی که امور بر حضرت مهدی علیه‌السلام سامان گرفت، وی قطره خونی را نخواهد ریخت. حضرت فرمودند: قسم به آنکه جانم در دست اوست! چنین چیزی نخواهد بود تا ما و شما، خون و عرق را از پیشانی‌مان پاک گردانیم و سپس به پیشانی خود اشاره نمود».

۴. گروه‎هایی از اهل کتاب

مسیحیان و یهودیان، هنگام ظهور، ابتدا مقابل حضرت صف‎آرایی کرده، آماده جنگ می‌‎شوند، ولی نزول حضرت عیسی علیه‌السلام و نماز‌خواندن ایشان پشت سر امام مهدی علیه‌السلام و نیز آشکار‌شدن الواح اصلی تورات، توسط امام زمان علیه‌السلام باعث می‌‎شود عده زیادی از اهل کتاب، دین اسلام را بپذیرند. همچنین برخی صلح کرده و گروهی نیز به جنگ می‌‎پردازند. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام آمده است: «زمانی که حضرت مهدی علیه‌السلام قیام کند، بعد از شام به‌ سمت روم لشکری می‌‎فرستد که آنها مجبور به درخواست امان و صلح می‌‎شوند».دلیل مخالفت و مقاومت برابر مهدویت، ناشی از عدم درک درست از دین و حقیقت انسانیت، دنیا‌طلبی، روحیه لجاجت و تعصب است. شایان ذکر است که هیچ یک از مخالفان و معاندان، در ستیز و رویارویی با امام دوازدهم علیه‌السلام موفق نخواهند شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی