چند نکته در مورد سخنان اخیر مولوی #گرگیج:

 

۱. درمورد اصل ازدواج امام حسین علیه السلام با شهربانو امر مسلمی نیست: اختلاف گزارش‏های این واقعه مختلف است، برخى آن را در زمان عمر، برخى دیگر در زمان عثمان و برخى مانند شیخ مفید آن را در زمان خلافت حضرت على علیه السلام دانسته‏اند. کتاب هایى مانند تاریخ طبرى و الکامل ابن اثیر که به صورت سال‏شمار جنگ‏هاى مسلمانان با ایرانیان را تعقیب کرده و مسیر فرار یزدگرد را به شهرهاى مختلف ایران نشان داده‏اند، در هیچ موردى به ذکر اسارت فرزندان او  نمى‏ پردازند؛ با آن که این مسأله، بسیار مهم‏تر از حوادث جزئى است که به آن ها اشاره شده است.
 برخى از نویسندگان متقدم همانند مسعودى، هنگام ذکر فرزندان یزدگرد سوم، دخترانى با نام‏هاى ادرک، شاهین و مردآوند براى او ذکر مى‏کنند که اولاً با هیچ‏یک از نام‏هایى که براى مادر امام سجاد(ع) گفته شده، هماهنگى ندارد و ثانیاً خبرى از اسارت آن ها در تمام نوشته‏هاى خود به میان نمى‏آورد. بنابراین با این همه قرائن نمیتوانیم اصل این ازدواج را تایید کنیم‌.

 

۲. بر فرض تایید این مطلب طبق حرف مولوی گرگیج با شهربانو به عنوان کنیز رفتار نشد و او را به عقد امام حسین علیه السلام درآوردند اگرچه بر فرض صحت داستان، این پیشنهاد از طرف حضرت علی علیه السلام بود و به اسم عمر زدند ولی سوال اساسی این است آیا عاقد در فقه اهل سنت باید #عادل باشد‌؟ اگر عقد را شخص فاسق بخواند منعقد نمیشود تا شما از عاقر بودن عمر، عدالت او را اثبات کنید؟ 

 

۳. در مورد حضور امام حسن و امام حسین علیهما السلام هم در لشکر عمر در اسناد شیعه چیزی وجود ندارد و در اسناد عامه هم گزارش معتبری نیست؛  گزارش‌ها مانند نقل بلاذری سند ندارند؛  دسته‌ای از گزارش‌های تاریخی  را هم  اهل سنت مانند طبری ارایه کرده اند که سند این دسته معتبرنمی باشد دین معنا که نقل کننده آن خبر یا فردی دروغگو و جاعل است یا فردی ناشناخته و مجهول؛ یا اینکه تضاد عجیبی در بین روایات آن دیده می‌شود.