سؤال: شنیده ام مجامعت با هر یک از خانواده زن اعم از لواط با برادر زن و پدر زن ، مقاربت با مادر زن و خواهر زن باعث حرام شدن زن به شوهر می شود. با توجه به این مطلب سؤالاتی برای من مطرح شده است: 1. آیا مقاربت با مادر زن و خواهر زن از دبر هم باعث حرام شدن زن به شوهر می شود؟ حتی اگر تا قبل از ختنه گاه فرو شود یا حتی فقط در حد ملاعبه باشد و مرد به درجه انزال برسد و یا حتی از دیگر نقاط آنها جهت لذت و انزال استفاده کند؟ 2. اگر در لواط مرد مفعول هم مفعول و هم فاعل واقع شود، باز همان حکم می آید؟
پاسخ: 1- اگر کسی با مردی لواط کند و لو اینکه مقداری از حشفه[1] داخل شود، مادر لواط داده و مادر بزرگش و هر چه بالاتر رود، و دختر لواط داده و دختر دخترش و هر چه پائین تر رود و خواهرش، بر فاعل حرام می شوند اگر چه لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند[2] اما مادر و دختر و خواهر فاعل بر مفعول حرام نمی شود[3] . بله اگر گمان کند که دخول شده، یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمىشوند. آنچه بیان شد در صورتی است که لواط قبل از عقد با مادر و خواهر و دختر لواط داده، انجام شده باشد[4] اما اگر لواط با مردی بعد از عقد با دختر یا خواهر یا مادر او انجام گرفته باشد بنابر فتوای مراجع معظم، مادر و خواهر و یا دختر مفعول برای فاعل حرام نمی شود.[5] حال اگر این روابط حرام جا به جا شود یعنی مفعول، فاعل هم واقع شود همین حکم نسبت به مفعول دومی هم صدق می کند. 2- داشتن روابط نا مشروع جنسی با مادر و خواهر همسر، هم در دو فرض محتمل است: الف- قبل از عقد نکاح. ب- بعد از عقد نکاح با زنی. امام خمینی (ره) می فرماید:" اگر با زنی (غیر از عمه و خاله ی خود) زنا کند احتیاط واجب[6] آن است که با دختر او ازدواج نکند ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند بعد با مادر او زنا کند آن زن بر او حرام نمی شود و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکی کند با مادر او زنا کند ولی در این صورت اخیر احتیاط مستحب است که از آن زن جدا شود."[7] اما اگر (نعوذ بالله) انسان با عمه و خاله ی خود زنا کند پیش از آنکه دختر عمه و یا دختر خاله ی خود را بگیرد، دیگر نمی تواند با آن (دختر عمه یا دختر خاله) ازدواج نماید."[8] 3- در مورد اینکه آیا زنا با دخول در دبر (پشت) هم تحقق پیدا کند یا نه؟ باید گفت: بر طبق تعریفی که از زنا شده است، به دخول در دبر هم زنا اطلاق می شود و در این اطلاق شرط است که تا ختنه گاه دخول شود و با ملاعبه و این طور موارد زنا تحقق نمی یابد[9]. بعبارت دیگر این عمل از جهات متعدد موضوع حکم است. از آن جهت که یک عمل جنسی است و موجب جنابت و غسل می شود، دخول تا ختنه گاه شرط است[10] و کمتر از آن غسل جنابت ندارد و از آن جهت که بر زنا حد شرعی جاری است و زانی تازیانه زده یا سنگسار می شود و یا با دختر زانیه اگر زانیه عمه یا خاله باشد نمی تواند ازدواج کند و...، دخول به مقدار حشفه و ختنه گاه، شرط است و با دخول به مقدار کمتر، احکام زنا بار نمی شود، اما حکم حرمت ازدواج با مادر، دختر و خواهر لواط داده، با دخول کمتر از ختنه گاه هم، می آید.
[1] ختنه گاه.
[2] آنچه نقل کرده ایم نظر امام خمینی (ره) بود اما بعضی از مراجع دیگر می فرمایند: مکارم: اگر لواط کننده نابالغ باشد حرام نمىشود. صافى، تبریزى: بنا بر احتیاط بر لواط کننده در صورتى که بالغ بوده حرام است. فاضل: اگر شخص بالغى با پسر نابالغى لواط کند، با احراز تحقّق دخول؛ مادر، خواهر و دختر پسر بر او حرام مىشود ولى اگر فاعل نابالغ باشد یا شک کند که بالغ بوده بر او حرام نمىشود و چنانچه هر دو بالغ باشند، بنا بر احتیاط بر او حرام مىشود. سیستانى: مسأله مادر و خواهر و دختر پسرى که لواط داده، بر لواط کننده در صورتى که بالغ بوده حرام مىشود، هر چند کمتر از ختنهگاه داخل شود؛ و همچنین است بنا بر احتیاط لازم اگر لواط دهنده مرد باشد و یا آن که لواط کننده بالغ نباشد، ولى اگر گمان کند که دخول شده یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمىشود؛ و همچنین مادر و خواهر و دختر لواط کننده بر لواط دهنده حرام نیست.
[3] تحریر الوسیلة، ج2، مسألة 24، ص 282.
[4] توضیح المسائل، ج 2، صفحه 473، مسئله 2405
[5] توضیح المسائل، ج 2، صفحه 473، مسئله 1406
[6] البته عده ی دیگری از مراجع در اینجا قائل به احتیاط مستحب در عدم ازدواج با زن مورد نظر هستند.
[7] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2396
[8] توضیح المسائل مراجع ، ج 2، مسئله 2394
[9] المعة الدمشقیه، باب حدود، صفحه 239، چاپ اسماعیلیان
[10] توضیح المسائل مراجع ، ج1، ص 211 ، مسأله 349 و 350.
نگاه، لمس و هر گونه عمل به قصد لذت جنسی نسبت به مادر زن و یا محارم دیگر (غیر از زن) حرام است. [1] و اگر نزد حاکم شارع اثبات گردد حاکم می تواند آنها را تعزیر کند و تازیانه بزند. اما اگر با مادر زن خود زنا کند حد زنا بر او جاری می شود (در صورت تحقق شرایط زنای محصنه سنگسار می شود و گر نه تازیانه می خورد). [2] ولی نسبت به حرمت ابدی زن بر او اگر این عمل قبل از عقد ازدواج بوده احتیاط واجب [3] آن است که با دختر او ازدواج نکند ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند بعد با مادر او زنا کند آن زن بر او حرام نمی شود و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکی کند با مادر او زنا کند ولی در این صورت اخیر احتیاط مستحب است که از آن زن جدا شود." [4] .[5]
بنابر این از آنجا که مادر زن جزو محارم محسوب می شود، باید از نگاه حرام و هوس آلود به وی اجتناب کرد؛ زیرا نگاه حرام و آلوده به هوس، مقدمه و زمینه ساز ارتکاب به گناهان و آلودگی های بیشتری نظیر لمس و تماس های حرام بوده و موجب می شود که انسان در فکر و ذهن خود دائماً تصمیم به حرام داشته باشد و این موضوع نه تنها مرکز تصمیم گیری در مغز انسان را آلوده و ناپاک می کند بلکه آرامش روحی و روانی انسان را نیز مختل می سازد، و در صورت تداوم، نهایتاً به حرام های بزرگتر و قبیح تری نظیر زنا و لواط، حتی با محارم منتهی می شود. قرآن در این باره می فرماید: «و به عمل (قبیح) زنا نزدیک نشوید ...» [6] ؛ یعنی از مقدمات و زمینه های ارتکاب به زنا دوری کنید.
بدون شک این یک هشدار جدی و همگانی است: "شیطان به شیوه گام به گام دام های خود را پهن می کند."
در صورتی که در گذشته با نگاه های حرام، گناهانی در این زمینه مرتکب شده اید فورا باز گردید و توبه کنید تا مشمول رحمت الهی شوید و خود را از هلاک و گرفتاری در دنیا و آخرت نجات دهید.
[1] (سیستانى): و خوف وقوع در حرام نباشد ... (خوئى): و در حکم عورت است ما بین ناف و زانوهاى آنها على الاحوط... (صافى): اگر چه احتیاط این است که به ما بین ناف و زانوها نگاه نکنند. (زنجانى): مسأله مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، بدون لذّت مىتوانند غیر از عورت به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند. (مکارم): مسأله مرد و زنى که با هم محرمند (مانند خواهر و برادر) مىتوانند به بدن یکدیگر به آن مقدار که در میان محارم معمول است نگاه کنند و در غیر آن، احتیاط آن است که نگاه نکنند. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 490.
[2] المعة الدمشقیه، باب حدود، ص 239، چاپ اسماعیلیان.
[3] البته عده ی دیگری از مراجع در اینجا قائل به احتیاط مستحب در عدم ازدواج با زن مورد نظر هستند.
[4] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2396.
[5] اقتباس از سؤال 552 (سایت: ۶۰۲)، احکام روابط نامشروع جنسی با نزدیکان همسر.
[6] «و لا تقربوا الزنا انه ...»، اسراء، 32.
یکم: فرهنگسازی؛ و ما ادریک فرهنگسازی
دنیا هر روز دارد روشهای جدیدی را کشف میکند تا بتواند شیوههای آموزش را برای مردم و کاربران عادی سادهتر کند و کاربران را به نحوی آموزش دهد که در فضای مجازی کمتر آسیب ببینند و بیشتر بهرهبردار باشند.
در این میان، دولتی به نام «ایالات متحده آمریکا» وجود دارد که علاوه بر صرف بودجه برای آموزش مردم و ارتقای سواد رسانهای و مجازی مملکت خودش، دارد برای مردم کشور دیگری به نام «جمهوری اسلامی ایران» هم بودجه صرف میکند و برنامه آموزشی میگذارد. البته نه برای اینکه آسیبها را برای مردم ما کم کند، بلکه طبیعتاً برای اینکه فرهنگ خودش را در شبکههای اجتماعی جاری کند و حرفهای خودش را به کرسی بنشاند.
حالا در بحبوحه تلاش دولتها برای تأمین امنیت اخلاقی، روانی و مالی مردمشان، تنها راهکار وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت جمهوری اسلامی ایران این است که از مردم کشورمان «خواهش کند» تا فرهنگ استفاده از این شبکهها را رعایت کنند. مردمی که گرچه خودشان تلاش میکنند بهروز بمانند و دانششان را در حوزه فناوری اطلاعات عقب نگه ندارند، اما طبیعتاً نیازمند دریافت یکسری آموزشهای تخصصی و عمومی از سرچشمههای مطمئن دولتی و حاکمیتی هستند.
منطقی است در میان سیل هجمههای وارده در شبکههای اجتماعی که عموماً و غالباً سازماندهی شده هستند (مانند شایعات منتشره و ارسال و دریافت محتواهای غیر اخلاقی و...)، «خواهش»، «تمنا» و حتی «التماس» هم تأثیرگذار نباشد! چراکه مردم علیرغم علاقه به حفظ شئونات و امنیت جامعه، در مواقع مورد نیاز، آموزش ندیدهاند که «محتوای صحیح و موثق» از «محتوای غیر موثق» را تشخیص بدهند و بر اساس ذات این شبکهها، اقدام به پخش محتواهایی میکنند که خودشان هم قلباً نمیخواهند و مایل نیستند.
دوم: فرهنگسازیهای دولتی؛ دولتیهای فرهنگساز
کارنامه دولت یازدهم در اقدامات ایجابی فضای مجازی چندان درخشان نیست. گرچه دولتهای قبلی هم در این زمینه اقدامی صورت ندادند، اما حداقل این است که اصولاً دولتهای قبلی کاری به کار فضای مجازی نداشتند!
اما با بررسی اقدامات نهادهای ایجابی دولتی، میتوان متوجه شد که نمره دولتیها در فرهنگسازی این حوزه چند است؟
* وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: تنها نهادی که ذاتاً وظیفه فرهنگسازی در حوزه فضای مجازی را دارد، وزارت فرهنگ است. این وزارتخانه هم تنها یک بازوی اجرایی به نام «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال» دارد که از ابتدای تصدی علی جنتی بر این وزارتخانه، تاکنون دو بار مسؤول عوض کرده است و متأسفانه هیچ خروجی ملموسی به جز تعطیلی «نمایشگاههای رسانههای دیجیتال» و تبدیل آن به یک نمایشگاه فناورانه به نام ITDMEX ندارد.
شنیدهها اینطور روایت میکنند که این مرکز هم ماههاست عملاً تعطیل شده و مأموریت خاصی در این حوزه ندارد.
* وزارت ورزش و جوانان: از زمان تصدی دکتر محمود گلزاری به سمت معاونت جوانان این وزارتخانه، یک اتفاق مثبت رخ داده و آن هم تشکیل «کمیته ملی فضای مجازی» است. کمیتهای که انگار میخواهد بهجای فرهنگسازی و اقدامات ایجابی، خودش را درگیر حوزه تصمیمسازی کند. گرچه تشکیل این کمیته ممکن است موازیکاری با مرکز ملی فضای مجازی باشد، اما صرف تشکیل آن، اقدامی است که میتواند «امید» را در دل ناظران این حوزه روشن کند.
* وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: شخص وزیر ارتباطات با حضور در شبکههای اجتماعی ایرانی مانند کلوب، آپارات، لنزور و تبیان، بزرگترین اقدام ایجابی را انجام داد. آنهم در زمانی که بسیاری از وزرا به سمت فیسبوک و توئیتر مایل بودند و حتی گوشه چشمی به استعدادهای ایرانی نداشتند.
اما بزرگترین اقدام ایجابی این وزارتخانه که ساماندهی طرح «شبکه ملی اطلاعات» و «فیلترینگ هوشمند» بود که به گفته کارشناسان، هر دوی این اقدامات یا تعطیل شدهاند و یا به کندی پیش میروند.
* وزارت کشور: پیش از این، کمیتهای در وزارت کشور، وظیفه بررسی تهدیدها در فضای مجازی و ارائه راهکارهای ایجابی را داشت. کمیتهای که به نظر میرسد در دولت جدید تعطیل شده است و اقدام خاصی را صورت نمیدهد.
سوم: جنگی که بود؛ جنگی که هست
تمام واقعیت این است که اگر باور نداشته باشیم جنگی که چند سال پیش در حوزه نظامی و سخت داشتیم، این روزها به شکل دیگری نمایان شده است، نمیتوانیم برای صفبندیهایش پیش رویمان هم برنامهریزی کنیم؛ چرا که اصولاً صفبندی را قبول نداریم.
آن وقت است که تنها راهکارمان در برابر چشمهای نگران خانوادهها و دلهای درگیر جوانان در فضای مجازی، «خواهش» کردن میشود و سعی میکنیم از راه دور، تنها جوانانمان را ارشاد کنیم و دستشان را برای کمک کردن نگیریم.
محمد جواد بنی اسد
چرا مدافعان حرم در سوریه هستند؟ و اصلا چرا کمک به کشورهای مظلوم منطقه و رزمایش اقتدار در خلیجفارس؟ عده بیشماری از جوانان کشور سؤالاتی از این دست در ذهن دارند، و البته به حق هم این سؤالات به ذهنشان خطور میکند اما خوب است در این مجال پاسخی روشن و مبین به این پرسشها داده شود و اصلا نه فقط به جوانان بلکه به آحاد مردم کشور.
ام العلل حضور و کمک ما در کشورهای مظلوم منطقه همچون سوریه همان مباحث دینی و عقیدتی بیشماری بر میگردد که وجود ما را توجیه میکند، ما بسیار داریم در احادیثمان که دفاع از مظلوم بر هر مسلمانی واجب است. به طور مثال نقل است از حضرت رسول (ص) که ایشان میفرمایند هر کس صدای مظلومی را بشنود و او را یاری نرساند مسلمان نیست . ایشان فرمودند مظلوم نفرمودند خویشاوند ، دوست، هموطن و یا هم کیش و آئین .
پس معلوم میشود تعریف واژه مظلوم در نظر پیامبر بسیار مفصل است و بحثش فراتر از این محدودیتهاست، فرمودند مظلوم، یعنی هر انسانی که مورد ستم واقع میشود حالا شاید آن انسان زنی یهودی مسلک باشد که در سرحدات اسلامی و در بازار مسلمانان خلخال از پای او در آورده باشند . ببینید امیر مومنان علی علیهالسلام دقیقا خطاب به تماشاگران آن تجاوز چه میفرمایند:
در اینجا امیرالمؤمنین علی(ع) نمیفرماید که «چرا چنین ظلم بزرگی رخ داده است؟! و انسان اگر در این غصه بمیرد، حق دارد!» بلکه حضرت بعد از اینکه از غارت آنان سخن میگوید، میفرماید: در مقابل این غارتگری آنها، مردم منطقه چه کردهاند؟ جز اینکه طلب ترحم کردهاند و ملتمسانه از آنها خواستهاند: «خواهش میکنم به ما لطف کنید، خواهش میکنم گردنبندها را نبرید، خواهش میکنم ما را نزنید!» اما کسی در دفاع از این مردم و این زنانی که غارت شدهاند، شمشیر نکشیده است و آن غارتگران بدون اینکه زخم بردارند، بدون اینکه خونشان ریخته شود و احدی از آنها کشته شود، سالماً و غانماً برگشتهاند(مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُ دَمٌ؛ همان)
بعد از این است که حضرت میفرماید: «آدم اگر به خاطر این خبر از غصه بمیرد حق دارد»
ما باید قبول کنیم که نمیشود گزینشی مسلمان بود و مسلمانی کرد نمیشود، هر روایت و آیتی که مورد پسندمان بود را از اسلام بگیریم و مو به مو اجرا کنیم و هر کدام مورد پسندمان واقع نشد دور بریزیم.
ما یا پیرو محمد(ص) و مسلمان هستیم یا نه، که اگر هستیم همین یک حدیث ما را وادار به حضور در سوریه، عراق و سایر کشورهای مظلوم و مورد ستم منطقه میکند.
مسئله عقیدتی دوم اینکه در کشوری مانند سوریه تکههایی از شجره تشیع و تکههایی از تن و روح ما شیعیان جا مانده است.
شیعه در این سرزمین قلبش و تمام موجودیتش و آن راوی کربلا را جا گذاشته است، مگر میشود، غیرت جوان شیعه ایرانی قبول کند که حرمین شریفهامالمصائب حضرت زینب و سه ساله اباعبداللهالحسین حضرت رقیه سلامالله علیهما مورد تهدید باشد و ما اینجا آسوده خاطر به هیئت و منبرمان بپردازیم و فقط روضهخوانی کرده و اشک بریزیم.
مگر میشود ما که عمری در هیئات مذهبی سرسفره اباعبدالله بزرگ شده ایم الان برای مصلحت و صلح اندیشی با کدخدا از داروخانه عربی، عبری، غربی یک دیازپام ده بخریم و بخوریم و رفع غیرت کنیم و آسوده و بیخیال نسبت به این خطوط قرمز آرام بخوابیم.
خوب شدنی نیست ، اصلاً غیرت به ما اجازه نمیدهد.
مگر نبود اینکه قبر حضرت حجر بن عدی را شکافته و بیحرمتی کردند بر پیکر پاک ایشان .
اتفاقات دیگر از این دست مگر بعید است از این مواجب بگیران وحشی صفت و درنده خو .
ما و پدرانمان قرون متعددی در مکتب و هیئات میگفتیمای کاش در کربلا میبودیم و چهها میکردیم خوب امروز این کربلا اتفاق افتاده مرد است و میدان عمل.
فرض محال بیتفاوت هم باشیم خوب بعدش چه میشود؟ زشت نیست که آیندگان بیایند و سالها بر سر و پیکرشان بکوبند کهای کاش در قرن ۱۵ هجری پدران بیغیرت و تعصب ما حرکتی میکردند که این ننگ روی پیشانی تشیع ممهور نمیشد.
چاره اندیشی قبل از وقوع یعنی همین حضور پررنگ یعنی همین کاری که الان مدافعان حرم دارند انجام میدهند.
همیشه گفته میشود که سؤال را با سؤال نباید جواب داد ولی به نظرم اینجا طرح چند سؤال برای جواب به این دست پرسشها کمککننده است.
اصلاً من جوان ، تا به حال از خودم پرسیدهام که آمریکا به چه علت از آن سوی دنیا هزاران هزار کیلومتر را میپیماید و نظامیانش را وارد کشورهای عراق، سوریه، پاکستان، عربستان و دیگر کشورهای منطقه میکند؟
چرا آنها در اکثر کشورهای غرب آسیا پایگاههای فعال نظامی دارند؟
چرا به قول حضرت آقا نمیروند در منطقه خودشان ؟ وقتی ایشان فرمودند: «اگر مقابل دشمن از نشان دادن قدرت بترسیم، دشمن پررو میشود، میگویند ایران در خلیجفارس رزمایش نداشته باشد؛ چه غلطها!»
از آن طرف دنیا میآید رزمایش برگزار میکند؛ خب بروید همان خلیج خوکها، اینجا چه میکنید!؟
سؤال دیگر اینکه چرا مدام افتضاح نظامیشان درخلیج خوکها فراموششان میشود؟
مگر چه اهمیتی دارد این منطقه که ابرقدرتها طی قرون متوالی دست از سر این منطقه برنمیدارند؟
و چرا آنها این منطقه را با نام هارت لند یعنی قلب زمین میشناسند؟
اگر کسی بتواند این سؤالات را به درستی در ذهنش پاسخ دهد تا حدود زیادی به جواب سؤالات ابتدایی و چرایی حضور مستشاران نظامی ایران در منطقه پی خواهد برد.
چطور میشود که آمریکا از آن سوی دنیا بلند میشود و میآید این طرف دنیا در منطقه ما و در خانه ما و در آبهای آزاد ما ناو میآورد، ناوشکن میآورد ، هواپیما و زیر دریایی و موشک میآورد و دخالت میکند و شیطان معابانه نقشآفرینی میکند و به قول خودش قدرتش را به تمام دنیا نشان میدهد آن وقت ما حق نداریم در حیاط خانه خود زورمان را نشان متجاوزبدهیم، حضورمان را نشان متجاوز بدهیم؟
حریم، حریم ماست و خانه، خانه ماست اینجا منطقه ماست ما که نرفتیم خلیج مکزیک، آنها آمدهاند خلیجفارس ما را آلوده به حضورنحسشان کردهاند و تازه به اسم این حریم هم بیحرمتی میکنند و به اسم آن هم رحم نمیکنند.
این چه استدلالی است که میگویند ما برویم درون اتاق خواب خود پنهان شویم و آن متجاوز درون حیاط خانه ما عربدهکشی کند.
ما در خاک سوریه که هم پیمان نظامی و استراتژیکی سالهای دورمان است نباشیم آن وقت آمریکا از آن سوی دنیا بیاید درون این منطقه و قدارهکشی کند؟
پس کی قرار است ما قدرتمند شویم؟ کی قرار است حرف حقمان را صادر کنیم؟
تا کی قرار بر این باشد که ما بنشینیم و آن بدمستان زر و زور بر سر ملتهای مظلوم منطقه و مسلمانان منطقه بکوبند؟
ما میرویم تا آنها نیایند ، و اگرآمدهاند فرار کنند و بروند.
اگر فکر کردهاند که ما روزگاری از خانه خود عقبنشینی میکنیم این را کور خواندهاند.
ما متجاوز نیستیم ما مدافعان حرم هستیم، ما مدافعان زائران حرم هستیم ، ما مدافعان مظلومان مسلمان منطقه هستیم این مظلومان منطقهاین مسلمانان منطقه چشم امیدشان به کشور قدرتمندی مثل ایران است.
این مردم مظلوم منطقه سالهاست که چشم مالیدهاند تا کشوری قدرتمند مانند ایران ، در جهان اسلام بروز و ظهور کند و دادخواهی کند از آنان در برابر ظالمان و مستکبران.
گذشته از اینکه اگر بخواهیم دقیق به این مسائل نگاه کنیم امروز در دنیا و در میان کشورهای دنیا کشوری موفق است و کشوری قدرتمند است وکشوری حرفش برو دارد که در مسائل مهم مداخله داشته باشد و در مسائل مهم نقشآفرین باشد. ایران امروز در دنیا نقشآفرین است ایران ما امروز در منطقه خودش و در خانه خودش و در خلیجفارس خودش نقشآفرین است و حرف اول و آخر را میزند و صد البته در راستای هویت و آرمانهای اسلامی و انقلابی و در حمایت از مردم مظلوم منطقه و نه مانند آمریکا و عمالش برای چپاول ملتها.
البته که تفاوت ما با مستکبران ، زالو صفتی آنهاست ، فرق اینجاست که ما به درخواست کمک کشورهای منطقه لبیک میگوئیم و آنها متجاوزانه روی منابع و سرمایههای آن کشورها چنبره میزنند.
اما در این بین عقل چه میگوید ؟
یک سؤال از عقل بپرسیم و آن اینکه اگر یک شب ببینیم خانه همسایهمان آتش گرفته و دارد در شعلههای حریق میسوزد ، آیا به کمک همسایه میرویم یا نه آسوده بالش را بغل میگیریم و راحت تا صبح میخوابیم؟
آیا میگوئیم به من ربطی ندارد، من فردا صبح زود باید بروم سر کار خودش میدانند و خانهاش یا اینکه من خودم هزار تا مشکل دارم و ...
حالا هر چند که اصلاً سلام و علیکی هم با آن همسایه نداشته باشیم، به کمک میرویم یا نه؟ مسلم است که میرویم به کمک همسایه، چون ما میدانید اگر آتش و شعلههای بیرحم حریق در خانه همسایه خاموش نشود آن شعلهها اندک زمانی بعد به خانه خودمان نیز سرایت میکند، و منزل ما هم در تهدید است.
پس ظاهراً آن تلاش و سعی ما ، در خاموش کردن خانه همسایه است ولی در واقع ما داریم خانه خودمان را قبل از سوختن خاموش میکنیم.
سند این ادعا هم حادثه تروریستی ۱۷ خرداد در تهران است . جایی که یک ترقه کوچک از آن آتش بازی و آتشباری داعش در سوریه به بهارستان کشید حالا ببینید هر کوچه و هر خیابان و هر محلهای از تهران، همدان، کرمانشاه، ایلام یا خوزستان اگر قرار بود هر شب و هر ساعت این داستان برایش تکرار شود چه زیان بزرگ و جبران ناپذیری بود برایمان .
حالا الان این همسایه که خانهاش آتش گرفته که دشمن نیست این همان همسایه ۳۷ سال پیش ماست ؛ همان همسایهای که آنروزها وقتی صدام آتش زد خانه ما را کمک کرد تا این خانه خاموش شود.
این بشار پسر آن حافظ اسدی است که مستشار میفرستاد و موشک و سلاح کمک میکرد تا ما آتش را خاموش کنیم.
ما باید متوجه باشیم که داعش را چه کسی به جان سوریه و عراق انداخت.
ما باید متوجه باشیم که محور مقاومت علیه صهیونیسمها و خاکریز اول الان سوریه است . متوجه باشیم که اگر نرویم و خاکریز اول را پر نکنیم و نجنگیم آنها پله ، پله جلو میآیند و قانع نمیشوند چون اصلا هدف نهائیشان سوریه نیست.
آنها دارند جلو میآیند تا ما را پس بزنند و عقب برانند جلو میآیند چون ما نیابتی در مرزشان تهدیدشان میکنیم چون رکب خوردهاند از تیزهوشی ایرانی جماعت.
سادهتر بگویم، فی الحال ایران، عراق، سوریه و لبنان در استکبار ستیزی و در قطع ید مستکبران جهانخوار که دست روی منطقه گذاشتهاند همفکر و هم سیاستند و اتفاقا هم مرز نیزهستند و جالب اینکه لبنان مرزآبی و خاکی با اسرائیل دارد .
پس واضح شد که لبنان در مرز مشترک با اسرائیل شده بود خط مقدم نبرد ، سوریه و عراق هم شده بودند شاهراه مواصلاتی بسیار هموار این جبهه و ایران هم عقبه جبهه را مستحکم پر کرده بود وبه خط مقدم تدارکات میرساند ، حالا در همه جنبهها که میشد تدارکات رساند.
خدعه کثیف
الان اسرائیل از این اتحاد به خود لرزیده است میخواهد با خدعهای کثیف سوریه و بعد عراق را از این پازل بیرون بکشد و بعد حزب الله لبنان را هم در محاصره، خلع سلاح کند. آن وقت است که صهیونیستها مرزشان را میآورد بیخ گوش ما.
خدعه کثیف که میگویم از این بابت است که مسلمان را با مسلمان میکشند و البته در سرزمین مسلمان و با هزینه مسلمان و خودشان فقط آن بیرون گود تماشاگرند و کف میزنند و سوت میکشند. این را مستند عرض میکنم و سند آن هم سخنان سخیف آقای دینا رور اواکارنماینده ایالت کالیفرنیا در کنگره آمریکاست ایشان چندی پیش با حمایت از حملات گروه تروریستی داعش در تهران گفته بود «ترجیح میدهم شیعیان و اهل تسنن یکدیگر را بکشند» هر چند که از نظر ما داعش صهیون است با پوشش اسلام برای فریب افکارعمومی جهان، داعش یک موجشکن بود که غربیها در برابر موج عظیم بیداری اسلامی در دنیا بنا نهادند. یک موجشکن وحشتناک برای ترساندن دلهای در حال بیدار شدن از اسلام و مسلمان جماعت .این است سیاست کثیف یک مستکبر حالا ما نرویم که این افکار کثیف بیایند پشت درب خانهمان با عقل جور در میآید؟
ما نباید بگذاریم آنها به اهدافشان و نقشههایشان که برای امنیت این خاک دارند برسند ، ما نباید اجازه دهیم که ابتکار و قدرت عمل را از دستان ما خارج کنند اینجاست که انسان یاد نصایح ناب امیرالمؤمنین علی علیه السلام میافتد که فرمودند «برای جهاد با دشمنان کوچ کنید.خداوند شما را رحمت کند.در خانههای خود نمانید که به ستم گرفتار و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پستتر خواهد بود، و همانا برادرِ جنگ بیداری و هوشیاری است، هر آنکس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. نهج البلاغه نامه 62»
چقدر این جمله درست است و چقدر به دل آدم مینشیند
خاکریز برود در حلب خیلی بهتر است تا در کرمانشاه .
میدان جنگ با دشمن بیابانهای تفتیده سوریه باشد که خیلی بهتر است تا خانه و زندگی مردم سردشت و پیرانشهر .
بیاییم اینطور به قضیه نگاه کنیم و بیاییم پس از قرنها یک بار هم که شده امتحان کنیم دوراندیشی راهبردی را .
اشتریان امروز رسیدهاند به خیمه معاویه زمان و عمرو عاص دستور داده قرآنها بر سر نیزه شود بیاییم اینبار اشتریان را تشویق به مبارزه با تزویر کنیم .
آنها دیدند حریف مدافعان حرم ما نمیشوند شروع به شبه افکنی در دل کشور کردهاند و ما هم بیاییم کار بزرگی کنیم و در راستای حمایت از تفکرات راهبردی انقلاب گام برداریم. بیاییم روشن شویم و روشنگری کنیم.
منبع: کیهان