🔶تروریسم رسانهای ضدانقلاب با جلیقه خبرنگاری +عکس و فیلم
🔵مرور و البته بررسی دقیق خط رسانههایی که با پولهای سعودی و لندنی، آرامش و سلامت مردم ایران را نشانه گرفتهاند، نشان خواهد داد که آنها تکههای دیگر پازل آمریکاییها در انتقامگیری و عقدهگشایی علیه مردم ایران هستند...
❇️ببینید تا هجمه روانی رسانه ای دشمن را باور کنیم.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
سایت مشرق نیوز
حواسمان باشد کرونا دو چیز است:
1.ویروس
2.جنگ رسانه ای
شما را به خدا جواب این کوروش پرستها را بدهید. میگویند: الله نام بتی در کعبه بوده است و بعدها پیامبر اسلام (ص) آمد و گفت: الله اکبر – یعنی بت بزرگتر و ... .
سوال این است که کمپینی که ادعای خودجوش بودن دارد، از کجا چنین هزینههای گزافی را تامین میکند؟ و کدام افراد و نهادها هستند که چنین گسترده و هماهنگ برای چنین کمپین «خودجوش» در رسانههای بینالمللی لابی میکنند؟"
گروه مانیتورینگ - چند روزیست که راه اندازی کمپینی از سوی مسیح علی نژاد خبرنگار ضدانقلاب ساکن انگلیس با پروپاگاندای خبری رسانه های غرب مواجه شده ، ولی زودتر از آنکه پیش بینی میکردند پشت پرده این کمپین برملا شد.
به گزارش بولتن نیوز، طی این پروژه مسیح علی نژاد ضدانقلاب لندن نشین، فراخوان کشف حجاب در اماکن عمومی را در قالب پروژه «آزادیهای یواشکی» در فیسبوک، عملیاتی کرد و از مردم خواست تا تصاویر بدون حجاب در اماکن عمومی از خود تهیه نمایند و در این صفحه فیسبوک قرار دهند. پروژهای که به نظر میرسد دارای پشتوانهای سازمان یافته است، به صورتی که خبر ایجاد این کمپین به صورت عجیبی در بسیاری از رسانه های معاند همچون بی بی سی، رادیو فردا، صدای آمریکا، دویچه وله و … و روزنامه های مطرح غربی مانند لوموند، اشپیگل، گاردین و … منتشر شده است حال آنکه این حجم بازتاب بصورتی است که تنها از فردی مانند مسیح علینژاد برنمیآید.
تشریح دروغ پردازی تئوریسین های کمپین آزادیهای یواشکی
پس از حضور مسیح علی نژاد در شبکه صدای آمریکا، فاز اول دروغ پردازی تئوریسین های این کمپین افشا شد. مسیح علی نژاد که به عنوان میهمان برنامه روی خط به شبکه صدای آمریکا دعوت شده بود عنوان کرد که عکس های بانوان را با اجازه صاحب عکس منتشر کرده و تمامی افراد، با رضایت کامل عکس هایشان را به کمپین ارسال نموده اند ، این در حالی ست که در ادامه طی تماس خانمی به برنامه روی خط پرده اول دروغ بودن این صفحه را افشا کرده و اعلام کرد که عکس خصوصی او را "بدون اجازه" از صفحه شخصی اش سرقت کرده اند و در آن صفحه فیسبوکی به عنوان عکس ارسالی مخاطبان منتشر کرده اند.
سفارشی و تبلیغی بودن این گونه کمپین ها آنقدر غیر واقعی و دور از حقیقت می باشد که حتی با واکنش عناصر ضدانقلاب خارج از کشور مواجه و فاز دوم دروغ پردازی این کمپین را رقم زدند، در این راستا محسن کریمی ضدانقلاب لندن نشین عضو گروهک کنفدراسیون دانشجویان با انتشار پشت پرده تبلیغی این صفحه (تعداد لایک های خریداری شده صفحه فیس بوک) و عدم برخورداری از حامیان واقعی و پشتوانه مردمی، در سایت بالاترین و ایران گلوبال مینویسد:
"آنچه که در چند هفته اخیر در قالب یکی از این کمپینهای دستساز شاهد بودیم کمپین خانم معصومه (مسیح-مسی) علینژاد است که با نام «کمپین آزادیهای یواشکی» از ویژگیهای خاصی برخوردار است از جمله این ویژگیها افزایش 100،000 لایک در فیسبوک در کمتر از 4 روز که مجموع این لایکها 232 هزار لایک است. حال سوال اینجاست: هزینه هر 1000 لایک منطقهای حدودا ً 80 دلار است که اگر انصاف به خرج دهیم و با توجه به دیگر کمپینهای که واقعا مردم از آن استقبال کردند مقایسه کنیم، دو سوم لایکها خریداری شدهاند، که به گفته نزدیکان این صفحه این امری غیراخلاقی نیست و نوعی تبلیغات است ... حال سوال این است بیش از 12 هزار دلار هزینه لایک خریدن برای این صفحه تا به امروز را چه کسی یا کسانی تامین کردهاند؟"
در ادامه کریمی در خصوص سفارشی بودن این کمپین مینویسد: "اما داستان به همینجا ختم نمیشود. بانیان این کمپین مقالاتی را به روزنامههایی همچون لوموند و اشپیگل و میرور و چند ده روزنامه و وبسایت معروف دیگر سفارش دادهاند."
کریمی در انتهای مقاله خود، به پشت پرده تبلیغی این کمپین اشاره کرده و مینویسد: "میتوانم بگویم که بازتاب خبری این کمپین در روزنامههای معتبر از قد و قامت کل اپوزیسیون خارج بود. بنابراین با شناختی که از سانسور خبری در رابطه با مسائل ایران دارم و نوع این کمپین، مقالاتی که در باب این کمپین کذایی نگاشته شدند 100% سفارشی و آنچنان که از متن آنها برمیآید همگی از ادیت مخصوصی برخوردار هستند که در عالم روزنامهنگاری به آن «رپرتاژ آگهی» میگویند؛ و متعاقبا چون در قالب آگهی است هزینه گزافی باید پرداخت. حال اگر به احتساب این مقالات فقط در لوموند و اشپیگل و فیگارو بپردازیم حداقل 15 هزار دلار دیگر پای ایشان آب خورده. اگر روزنامههایی از قبیل روزنامه مکزیکی و وبسایتهای قدر قدرت خبری و صدای آمریکا و تلویزیون من و تو را به پای روابط بگذاریم و هزینه کمتری در نظر بگیریم، در کل این کمپین برای خانم علینژاد بین 27 تا 30هزار دلار آب خورده.
سوال این است که کمپینی که ادعای خودجوش بودن دارد، از کجا چنین هزینههای گزافی را تامین میکند؟ و کدام افراد و نهادها هستند که چنین گسترده و هماهنگ برای چنین کمپین «خودجوش» در رسانههای بینالمللی لابی میکنند؟"
(پوشش خبری پشت پرده کمپین، در سایت صهیونیستی بالاترین)
اسلامهراسی، پروژه غربی و اسرائیلی که میرود تا از یک دین سراسر رحمانیت با ذکر مصداقهایی استثنا، یک دین سراسر خشونت را معرفی کند، یک تاکتیک رسانهای است که هیچ زمانی جنایت غربیها را فرصت مخابره شدن نمیدهد. یک جنگ رسانهای نابرابر.
دشمنان امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف چه کسانی اند؟
یکی از گروههایی که با امام زمان جنگ میکند، گروهی است که قرآن را با اندیشه باطل خود تفسیر میکند . در روایات آمده است: «آزاری که آنان هنگام ظهور به امام زمان میرسانند ، بیش از آزاری است که پیامبر از مردم نادان زمان خود دید؛ چون افرادی پیامبر را آزار دادند که سنگ و چوب را میپرستیدند ، اما کسانی که با حضرت ولیعصر جنگ میکنند ، کسانی هستند که کتاب خدا را در برابر آن حضرت تفسیر میکنند»
امام صادق علیهالسلام فرمود: « چهارهزار از حاملان قرآن و پشمینهپوشان معروف به زیدیه، از بیعت با آن حضرت، خودداری میکنند و میگویند: آمدن امام حسین در این زمان، سحری عظیم است. پس هر دو سپاه، درمقابل یکدیگر قرار میگیرند، امام زمان آنها را موعظه میکند و سهروز به آنان مهلت میدهد. پس از پایانگرفتن مهلت، امام زمان دستور جنگ با آنان را صادر میکند»امام باقر علیهالسلام نیز فرمودهاند: «وقتی حضرت مهدی علیهالسلام به کوفه میرود، شانزدههزارنفر از بتریه که خود را قاریان قرآن و فقهای دین میدانند، ولی نفاق و دورویی سرتاپای آنها را فراگرفته است، درحالی که اسلحه بر دوششان است، نزد آن
حضرت میآیند و میگویند: ای فرزند فاطمه! برگرد که هیچنیازی به تو نداریم. اینجاست که حضرت مهدی علیهالسلام، شمشیرخواهد کشید و در روز دوشنبه از بعدازظهر تا شب، همه آنها را در پشت شهر نجف به قتل خواهد رساند»
سومین گروه ازدشمنان امام زمان که حضرت هنگام ظهور با آنان جنگ میکند و همه آنها را به قتل میرساند، کجاندیشان مرجئه هستند که بر اثر عقاید انحرافی خود، فرسنگها از اسلام فاصله میگیرند و عظیمترین گناهان را بیپروا انجام میدهند.بشیر میگوید: « درسفری که به مدینه داشتم، همینکه به در خانه امام باقر علیهالسلام رسیدم، قاطر زین شدهای بر در خانه آن حضرت یافتم، بدینجهت برای ملاقات با آن حضرت، پشت درخانه نشسته، منتظر بیرونآمدن وی شدم؛ همینکه امام بیرون آمد، سلام کردم. آن حضرت از قاطر پیاده شد، بهسوی من آمد و فرمود: اهل کجاهستی؟ عرض کردم: اهل عراق. فرمود: کدام شهر؟عرض کردم: کوفه. فرمود: چه کسی دراین سفر تو را همراهی میکرد؟ گفتم: گروهی از محدّثه. فرمود: محدّثه چه کسانیاند؟ عرض کردم: مرجئه. فرمود: وای برآنها! اگر فردا قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟
عرض کردم که آنان میگویند: در آن روز، همه مشمول عدل او قرار میگیریم و با شما برابر هستیم. فرمود: «هر کس توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد و هر کس نفاقی در درون داشته باشد، او را از رحمت خود دور خواهد کرد و هر کس ایده باطلش را در آن روز اظهار کند، خداوند خونش را خواهد ریخت».
سپس فرمود:«قسم به آنکه جانم در قبضه اوست، امام زمان آنها را خواهد کشت، همانگونه که قصّاب، گوسفند خود را می کشد».
عرض کردم که آنان میگویند: هنگامی که امور بر حضرت مهدی علیهالسلام سامان گرفت، وی قطره خونی را نخواهد ریخت. حضرت فرمودند: قسم به آنکه جانم در دست اوست! چنین چیزی نخواهد بود تا ما و شما، خون و عرق را از پیشانیمان پاک گردانیم و سپس به پیشانی خود اشاره نمود».
مسیحیان و یهودیان، هنگام ظهور، ابتدا مقابل حضرت صفآرایی کرده، آماده جنگ میشوند، ولی نزول حضرت عیسی علیهالسلام و نمازخواندن ایشان پشت سر امام مهدی علیهالسلام و نیز آشکارشدن الواح اصلی تورات، توسط امام زمان علیهالسلام باعث میشود عده زیادی از اهل کتاب، دین اسلام را بپذیرند. همچنین برخی صلح کرده و گروهی نیز به جنگ میپردازند. در حدیثی از امام باقر علیهالسلام آمده است: «زمانی که حضرت مهدی علیهالسلام قیام کند، بعد از شام به سمت روم لشکری میفرستد که آنها مجبور به درخواست امان و صلح میشوند».دلیل مخالفت و مقاومت برابر مهدویت، ناشی از عدم درک درست از دین و حقیقت انسانیت، دنیاطلبی، روحیه لجاجت و تعصب است. شایان ذکر است که هیچ یک از مخالفان و معاندان، در ستیز و رویارویی با امام دوازدهم علیهالسلام موفق نخواهند شد.
یکم: فرهنگسازی؛ و ما ادریک فرهنگسازی
دنیا هر روز دارد روشهای جدیدی را کشف میکند تا بتواند شیوههای آموزش را برای مردم و کاربران عادی سادهتر کند و کاربران را به نحوی آموزش دهد که در فضای مجازی کمتر آسیب ببینند و بیشتر بهرهبردار باشند.
در این میان، دولتی به نام «ایالات متحده آمریکا» وجود دارد که علاوه بر صرف بودجه برای آموزش مردم و ارتقای سواد رسانهای و مجازی مملکت خودش، دارد برای مردم کشور دیگری به نام «جمهوری اسلامی ایران» هم بودجه صرف میکند و برنامه آموزشی میگذارد. البته نه برای اینکه آسیبها را برای مردم ما کم کند، بلکه طبیعتاً برای اینکه فرهنگ خودش را در شبکههای اجتماعی جاری کند و حرفهای خودش را به کرسی بنشاند.
حالا در بحبوحه تلاش دولتها برای تأمین امنیت اخلاقی، روانی و مالی مردمشان، تنها راهکار وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت جمهوری اسلامی ایران این است که از مردم کشورمان «خواهش کند» تا فرهنگ استفاده از این شبکهها را رعایت کنند. مردمی که گرچه خودشان تلاش میکنند بهروز بمانند و دانششان را در حوزه فناوری اطلاعات عقب نگه ندارند، اما طبیعتاً نیازمند دریافت یکسری آموزشهای تخصصی و عمومی از سرچشمههای مطمئن دولتی و حاکمیتی هستند.
منطقی است در میان سیل هجمههای وارده در شبکههای اجتماعی که عموماً و غالباً سازماندهی شده هستند (مانند شایعات منتشره و ارسال و دریافت محتواهای غیر اخلاقی و...)، «خواهش»، «تمنا» و حتی «التماس» هم تأثیرگذار نباشد! چراکه مردم علیرغم علاقه به حفظ شئونات و امنیت جامعه، در مواقع مورد نیاز، آموزش ندیدهاند که «محتوای صحیح و موثق» از «محتوای غیر موثق» را تشخیص بدهند و بر اساس ذات این شبکهها، اقدام به پخش محتواهایی میکنند که خودشان هم قلباً نمیخواهند و مایل نیستند.
دوم: فرهنگسازیهای دولتی؛ دولتیهای فرهنگساز
کارنامه دولت یازدهم در اقدامات ایجابی فضای مجازی چندان درخشان نیست. گرچه دولتهای قبلی هم در این زمینه اقدامی صورت ندادند، اما حداقل این است که اصولاً دولتهای قبلی کاری به کار فضای مجازی نداشتند!
اما با بررسی اقدامات نهادهای ایجابی دولتی، میتوان متوجه شد که نمره دولتیها در فرهنگسازی این حوزه چند است؟
* وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: تنها نهادی که ذاتاً وظیفه فرهنگسازی در حوزه فضای مجازی را دارد، وزارت فرهنگ است. این وزارتخانه هم تنها یک بازوی اجرایی به نام «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال» دارد که از ابتدای تصدی علی جنتی بر این وزارتخانه، تاکنون دو بار مسؤول عوض کرده است و متأسفانه هیچ خروجی ملموسی به جز تعطیلی «نمایشگاههای رسانههای دیجیتال» و تبدیل آن به یک نمایشگاه فناورانه به نام ITDMEX ندارد.
شنیدهها اینطور روایت میکنند که این مرکز هم ماههاست عملاً تعطیل شده و مأموریت خاصی در این حوزه ندارد.
* وزارت ورزش و جوانان: از زمان تصدی دکتر محمود گلزاری به سمت معاونت جوانان این وزارتخانه، یک اتفاق مثبت رخ داده و آن هم تشکیل «کمیته ملی فضای مجازی» است. کمیتهای که انگار میخواهد بهجای فرهنگسازی و اقدامات ایجابی، خودش را درگیر حوزه تصمیمسازی کند. گرچه تشکیل این کمیته ممکن است موازیکاری با مرکز ملی فضای مجازی باشد، اما صرف تشکیل آن، اقدامی است که میتواند «امید» را در دل ناظران این حوزه روشن کند.
* وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: شخص وزیر ارتباطات با حضور در شبکههای اجتماعی ایرانی مانند کلوب، آپارات، لنزور و تبیان، بزرگترین اقدام ایجابی را انجام داد. آنهم در زمانی که بسیاری از وزرا به سمت فیسبوک و توئیتر مایل بودند و حتی گوشه چشمی به استعدادهای ایرانی نداشتند.
اما بزرگترین اقدام ایجابی این وزارتخانه که ساماندهی طرح «شبکه ملی اطلاعات» و «فیلترینگ هوشمند» بود که به گفته کارشناسان، هر دوی این اقدامات یا تعطیل شدهاند و یا به کندی پیش میروند.
* وزارت کشور: پیش از این، کمیتهای در وزارت کشور، وظیفه بررسی تهدیدها در فضای مجازی و ارائه راهکارهای ایجابی را داشت. کمیتهای که به نظر میرسد در دولت جدید تعطیل شده است و اقدام خاصی را صورت نمیدهد.
سوم: جنگی که بود؛ جنگی که هست
تمام واقعیت این است که اگر باور نداشته باشیم جنگی که چند سال پیش در حوزه نظامی و سخت داشتیم، این روزها به شکل دیگری نمایان شده است، نمیتوانیم برای صفبندیهایش پیش رویمان هم برنامهریزی کنیم؛ چرا که اصولاً صفبندی را قبول نداریم.
آن وقت است که تنها راهکارمان در برابر چشمهای نگران خانوادهها و دلهای درگیر جوانان در فضای مجازی، «خواهش» کردن میشود و سعی میکنیم از راه دور، تنها جوانانمان را ارشاد کنیم و دستشان را برای کمک کردن نگیریم.