به گزارش «شیعه نیوز»، حجت الاسلام علیرضا سبحانی در یادداشتی به دو شبهه وهابیون پاسخ داد که بدین شرح است:


اشـاره: برخى از شبکـه هاى وهـابى چند شب قبل بر کلام امیرمؤمنان (علیه السلام) در نهج البلاغه تکیه کرده و مى گوید دستور امام على(علیه السلام) بر خلاف سیره شیعیان است، اینک خلاصه سخن او و تحلیل ما از سخن امام.

 
اشکال وهابیون:

شما شیعیان دشمنان آل البیت را لعن مى کنید، حتى موقع نوشیدن آب بر «یزید» لعن مى فرستید، در حالى که امام على (ع) یاران خود را از سب باز مى دارد و در خطبه 206 مى گوید:

«إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ، وَلکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ، وَذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ، کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ، وَأَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ».

«من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، امّا اگر کردارشان را یادآور مى شدید و گمراهى ها و کارهاى ناشایسته آنان را برمى شمردید به راست نزدیکتر بود».

بنابراین باید از هر نوع لعن بر یزید و امثال او باید خوددارى کرد زیرا لعن نوعى دشنام است!!

 

پاسخ:

گوینده شبکه «سب» را با «لعن» از نظر معنى یکى گرفته است در حالى که این دو واژه دو معناى متغایر دارند. «سب» در لغت عرب به معناى فحش و شتم و به اصطلاح دشنام است، در کتاب هاى لغت چنین آمده است: سبّ یسب: شتمه شتماً([1])، مثلاً اگر کسى در مقام نزاع بگوید اى زناکار اى بدکار و امثال آن که قلم از نوشتن آن باز مى داریم، سب شمرده شده و حرام است و امیرمؤمنان(علیه السلام) اجازه نمى دهد که زبانِ پاکِ یارانش به امر حرام آلوده شود، در حالى که لعن نوعى نفرین بر طرف است و درخواستى است از خدا که طرف را از رحمت خود باز دارد. به دلیل این که لعن در لغت به معناى طرد از رحمت است .

قرآن مى فرماید:   (لَعَنَهُمُ اللهُ بِکُفْرِهِمْ)    «خدا آنها را از رحمت خود دور داشت».

نتیجه مى گیریم آنچه که مذموم و ناروا است، شتم و دشنام و فحش است و آنچه رواست آن نفرین بر ظالمان و درخواست دور شدن آنان از رحمت است که خدا در قرآن و معصومین(علیهم السلام) در احادیث انجام داده اند.

در قرآن مجید واژه «لعن» 41 مرتبه در 36 آیه بکار رفته شده است و روشن ترین گواه بر این که لعن بر ستمگران و بدکاران، کار مطلوب است در حالى که سبّ و فحش کار انسان هاى پست است، خداى متعال - که منزه از هر عیب و نقص است - به ظالمان و کافران لعن مى کند و رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز آن را انجام مى دهد.

اینک برخى از آیات:

قرآن مجید مى فرماید:

(إِنَّ اللهَ لَعَنَ الْکَافِرِینَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِیرًا).([2])

«خداوند کافران را لعن کرده و براى آنان آتش سوزاننده اى آماده نموده است».

باز مى فرماید:

(إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ).([3])

«آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته».

بنابراین عمل شیعه با آنچه که پیشواى آنان بلکه پیشواى همه مسلمانان فرموده است کوچکترین اختلافى ندارد، و ظالمان در هر مقامى باشند، مطرود رحمت خدا هستند.

----------------------

گوینده شبکه، اعتراض دومى نیز بر شیعیان داشته است و آن این که «شیعیان نسبت به دخت پیامبر، فاطمه زهرا (علیها السلام) مهرِ بیشترى می ورزند در حالى که نسبت به همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، عایشه چنین مهرى اظهار نمى کنند در حالى که امیرمؤمنان(علیه السلام) در جنگ بصره پس از سقوط جیش ناکثان، عایشه را با احترام کامل روانه مدینه کرد، و درباره او گفت:«وَلَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الاْولَى».([4]) او احترام نخستین خود را (زمان حیات پیامبر) نیز داراست».

پاسخ این سؤال روشن است، مقام دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را هیچ زنى از زنان امت اسلامى جز مادرش ندارد، او یکى از چهار زنى است که جزء سروران زنان بهشت حساب مى شوند. پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:  «أفضل نساء الجنة أربع: مریم بنت عمران، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد وآسیة بنت مزاحم».

این حدیث از روایات متواتر و یا متضافر است که کسى در صحت آن شک نکرده است.([5])

بنابراین نمى توان زهراى اطهر(علیها السلام) را با همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) یکسان گرفت.

همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از دو نظر ارزیابى مى شوند:

1. از این نظر که آنان همسرِ پیامبراکرم (ص) بوده‌ اند و لذا امیرمؤمنان (علیه السلام) همسر پیامبر (ص) را با احترام روانه مدینه کرد ، که تفصیل آن در کتاب هاى تاریخ آمده است.

2. بررسى شخص آنان منهاى انتساب به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از این حیث به سان دیگر زنان هستند حتى، اگر جرمى مرتکب شوند دو برابر جرم دیگر زنان محسوب مى شود و همچنین است اگر کار نیکى انجام دهند، پاداش آنان دو برابر پاداش دیگران است. قرآن مجید مى فرماید:

(یَا نِسَاءَ النَّبی مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَة مُبَیِّنَة یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللهِ یَسِیرًا * وَمَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ للهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا).([6])

 «اى همسران پیامبر هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود عذاب او دو چندان خواهد بود و این براى خدا آسان است و هرکس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد پاداش او دو چندان خواهیم ساخت».

درست است که امام (ع) درباره همسر پیامبر (ص) فرمود: «وَلَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الاْولَى» (او احترام نخستین را داراست) ولى پشت سر آن فرمود: «وَالْحِسَابُ عَلَى اللهِ تَعَالى»: حساب اعمال او با خدا است.

بنابراین شرکت همسر پیامبر در سپاه پیمان شکنان دور از شأن او بود، و لذا محدثان مى گویند وى توبه کرد و هر موقع سخن از این حادثه به میان مى آمد، گریه مى کرد.([7])

ما هرگز آماده به طرح این مسائل نیستیم ولى براى دفع اتهام ناچاریم حقیقت را با رعایت ادب بازگو کنیم.

قم حوزه علمیه - علیرضا سبحانى


 

[1] . به لسان العرب، مجمع البحرین، المنجد، ماده سبّ مراجعه شود.

[2] . احزاب:64.

[3] . احزاب:57.

[4] . نهج البلاغة:156.

[5] . مسند احمد:1/322; الجامع الصغیر سیوطى:1/195; الخصال:207.

[6] . احزاب:30ـ31.

[7] . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید:9/200; النصائح الکافیة:49.