در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسى از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها به هر صورتى جایز باشد؛ بلکه مردان نیز در این جهت، با محدودیتهاى خاص خود نسبت به پوشش، روبهرو هستند؛ اما محدوده پوشش آنان، به جهتحضور بیشتر در اجتماع و کارهاى سخت و به جهت اینکه زن، مظهر جمال و زیبایى و مرد، موتورمحرکه اقتصاد در جامعه است، با زنان متفاوت است.
علاوه بر این، همانطور که شهید مطهرى فرمود، میل به خودنمایى و خودآرایى، مخصوص زنان است و از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد، شکار است و زن، شکارچى؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن، شکار است و مرد، شکارچى. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، مىخواهد دلبرى کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود، اسیر سازد.
در عین حال، اسلام براى مردان نیز پوششى در حد معقول قرار داده است و مردان نیز آزادى بىحد و حصر، در پوشش ندارند. از طرف دیگر، اسلام آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه، تکلیف کرده است و کنترل نگاه براى مردان، نسبت به زنان، سختتر است. براى توضیح بیشتر، ذکر چند نکته زیر، ضرورى است :
1. بسیارى از فقها فرمودهاند که زن نباید به بدن لخت مرد نامحرم
(به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و این حکم، دلیل قطعى دارد که در جاى خود بیان شده است.
2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم، حرام باشد؛ ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد؛ همان گونه که نگاه مرد به صورت و دستهاى زن از روى شهوت، حرام است؛ ولى پوشش آن از سوى زن، واجب نیست.
اکنون این پرسش پیش مىآید که اگر مردى با این وضعیت بیرون آید و بداند که زنان از روى عمد و لذت، به بدنش نگاه مىکنند، آیا از نظر شرعى مرتکب گناه شده است؟ برخى فتوا به حرمت داده و مردان را از این عمل نهى کردهاند.
اصلىترین مستند و مبناى این حکم، قاعده فقهى «اعانه بر اثم» است که در فقه، کاربرد فراوانى دارد. معناى این قاعده، آن است که هر کس زمینه تحقق و پیاده شدن گناه را براى دیگرى فراهم سازد، خود نیز مانند انجام دهنده آن، گناهکار است. برخى فقها نیز معتقدند که دلیل و قاعده فقهى، «تعاون بر اثم» است و نه «اعانه بر اثم».
آنان مىگویند: اگر مرد با لباس آستین کوتاه بیرون آید، به قصد اینکه زنان به آنها نگاه کنند، شریک گناه گردیده، قاعده فقهى درباره آنها پیاده مىشود؛ اما اگر به این انگیزه نباشد، اشکالى ندارد.
به هر صورت، براى مرد مؤمن، سزاوار نیست که با لباس نامناسب در اجتماع حاضر شود و در مواردى که مفاسد خاصى بر آن مترتب شود، به فتواى فقها، حرام مىباشد؛ اما توصیه مىشود که در جزئیات مسئله، به رساله مرجع تقلید خود مراجعه کنید.
هدف یک فرد از ورود به حوزه چیست؟
باید گفت که هر کسی ممکن است هدفی داشته باشد و حتی این هدف میتواند پس از ورود به حوزه علمیه تعدیل تغییر و یا ترقی پیدا کند. اما ا گر از اهداف ایده ال این مسئله میپرسید پاسخ این است که طلبه شدن دو هدف اساسی دارد اصلاح خود و اصلاح جامعه
برای توضیح باید به این مسئله توجه کرد انسان برای زندگی ابدی آفریده شده است و دنیا جز پلی برای عبور و مسافرخانه ا ی نیست که چند روزی انسان میهمان این مسافر خانه است اما سعادتمند شدن در جهان ا بد نیازمند علم و عمل است زیرا انسان برای سعادت به دو چیز نیازمند است اول علم به راهی که به سعادت منتهی شود دوم عمل طبق آن دانسته ها.
طلبه یعنی وارث انبیا و باید همان راهی را برود که انبیا رفتند. پیامبران الهی آمده اند تا به بشر بیاموزند چگونه باید از هویت بشری خود مهاجرت نمایند و در راه انسان شدن و به رنگ خدا در آمدن گام نهند. کار انبیای الهی هدایت انسان در این مسیر بود. آنها به او راه و رسم کوچ و مهاجرت الی الله را می آموختند، طلبه وارث این بعد از وجود انبیا است و باید اولا، خود اهل کوچ و سفر باشد و ثانیا، بندگان خدای را به سوی خدا فراخوان نماید و راه و رسم این سفر را به ایشان بیاموزد
هدف فرد از تحصیل در حوزه علمیه باید کسب آگاهی به راه سعادت باشد که توسط انبیا و ائمه معصومین تبیین شده است و نیز خودسازی و پرورش انگیزه خود برای عمل و وقتی که چنین شد او سپس علم آموخته را همراه با سیره عملی خود به مردم عرضه میکند و مردم را با زبان و رفتار به سعادت فرا میخواند که وراثت انبیا را تکمیل کرده باشد.
از جهت جنبه علمی و کسب علم و تحقیق در حوزه علمیه باید گفت جهان اکنون دنیای تخصصهاست شناخت مسائل دین و خواست شریعت با تغییراتی که هر روزه در دنیا به وجود میآید و مخصوصا پاسخ به سوالات جدید و مسائل مستحدثه و استنباط آنها از منابع فقهی تازه جنبه ای باسته های حوزه را تشکیل میدهد. عمده کار حوزه علمیه در قرون متأخر منحصر به علومی مانند فقه و اصول و تفسیر و کلام و فلسفه بوده است اما در دنیایی که علوم ترقی کرده است و سوالهایی را در برابر دین قرار میدهند و دین ه م که از یک سو ادعای مطلق بود یعنی هم برای همه زمانه و مکانها و برای همه مردم را دارد لازم است عده ای پاسخ دین به سوالات درباره نظریات مختلف اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی حقوقی و ... سخن دین را در این باره بیابند و پاسخ آنها بر اساس قانون کلی که ائمه ترسیم فرمودند «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» ما اصول رابه شما میدهیم و تفریع آنها را شما انجام میدهید صورت میگیرد که نیازمند تحقیق است.
بنابراین اهداف زیر میتواند در نظر کسی که به حوزه علمیه وارد میشود بوده یا پس از ورود در نظر گیرد:
1. تحصیل علم برای سعادت خود
2. خودسازی و کسب رضای خداوند در عمل فردی
3. تلاش در راه اصلاح جامعه خود با برطرف کردن نیازهای علمی و ایجاد انگیزه با رفتار خود
4. تحقیق و استنباط احکام شرعی مسائل مورد ابتلای مردم
5. تحقیق در رشته های مختلف علوم انسانی برای آگاهی از نظر ا سلام در قلمرو مختلف علوم
6. تبلیغ دین در عرصه خانوادگی شهری و کشوری و در نهایت بین ا لمللی و دفاع در برابر تهاجم فرهنگی
7. دفاع فکری از دین خداوند و عقاید دینی و ...
برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتابهای
1. هویت صنفی روحانی محمد رضا حکیمی
2. حوزه و روحانیت رهنمودهای مقام معظم رهبری جلد اول و دوم
3. منشور روحانیت پیام امام به روحانیون
4. روحانیت در اسلام
5. حوزه و روحانیت از دید شهید مطهری
اسلامهراسی، پروژه غربی و اسرائیلی که میرود تا از یک دین سراسر رحمانیت با ذکر مصداقهایی استثنا، یک دین سراسر خشونت را معرفی کند، یک تاکتیک رسانهای است که هیچ زمانی جنایت غربیها را فرصت مخابره شدن نمیدهد. یک جنگ رسانهای نابرابر.
پرسیدم چرا فاحشهها خوشگلترن؟!
چرا پسرای دختر باز جذابترن؟!
چرا آدمای الکلی و سیگاری باحالترن؟!
چرا با اونایی که دیگران رو مسخره میکنن بیشتر به آدم خوش میگذره؟!
چرا اونایی که خیانت میکنن، تهمت میزنن، غیبت میکنن، دروغ میگن موفقترن؟!
چرا همیشه بدا بهترن!؟
پرسید: .... پیش خدا یا مردم؟
دیگه چیزی نگفتم!
بىگمان گرامىترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.
إنّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ... [حجرات/13]
خانمی در مشاوره تلفنی میگفت: با دوست شوهرم رفت و آمد خانوادگی داشتیم، مورد اعتماد شوهرم بود و من هم روی همین اساس ایشان را به خاطر قیافه مذهبی اش و دوستی با شوهرم قابل اعتماد می دانستم. روزی زنگ منزل به صدا در آمد. دوست شوهرم بود. بعد از سلام و تعارف های متداول به ایشان گفتم که شوهرم منزل نیست و سفر چند روزه ای رفته اند. ایشان خداحافظی کرد و رفت.
باور کردنی!!! نبود فردای آن روز ایشان باز آمدند درب منزل. اما با یک جعبه شیرینی و چند شاخه گل.
با گرمی به ایشان سلام و تعارف کردم. لبخندی زد و گفت: ببینم تعارف نمی کنید بیاییم داخل؟
با تعجب گفتم دا...داخل؟!
ولی دیروز خدمت تون گفتم که شوهرم مسافرت هستند.
خندید و گفت: راستش می دونم، ولی چه کنم؟ دیگه نتونستم این دلم را راضی کنم که نیایم. دیروز لبخند و خنده هایت کار دست دلم داده و اسیرم کرده.
بعد گفت با اجازه؛ دیدم داره میاد داخل. خواستم در را ببندم که در را هل داد که بیاید مجبور شدم جیغ و داد کنم که همسایه ها یکی یکی آمدند و ایشان فرار کرد.
بعد از اون روز به شوهرم داستان را گفتم
نزدیک بود خون به پا شود ولی الان کلا رابطه مان را با او قطع کرده ایم.
اما یک سؤال همیشه برای من باقی ماند، این که چگونه یک مرد مثل شوهرم این قدر خام باید باشد و بدون آزمایش و امتحان، غریبه ای را دوست خود می گیرد و او را به حریم خصوصی خود می آورد؟
***
سؤال: اشکال کار کجا بود؟
غیرت شوهر؟
دوست گزینی ناموفق؟
حیا و عفت این زن؟
رعایت نکردن مرز و حریم محرم نامحرمی در روابط قبلی خانوادگی؟
شهوتی بودن مردان و عاطفی بودن زنان؟
ترکیب برخی موارد بالا؟
دستورات دین مانند احکام شرعی محرم نامحرم به نفع ماست یا خداوند؟
من مدتی است خیلی دروغ می گویم با اینکه هیچ اجباری در کار نیست مثلا دارم خاطره ای برای دوستان تعریف می کنم برای اینکه احساسات آنها را به هیجان بیاورم یا به خنده بیندازمشان چندتا دروغ چاشنی حرف هایم می کنم یا اگر از من بپرسند که وسایلت را به چه قیمتی خریده ای هرگز راستش را نمی گویم حتما کمی باید بالا پایین بگویم .
نگاه، لمس و هر گونه عمل به قصد لذت جنسی نسبت به مادر زن و یا محارم دیگر (غیر از زن) حرام است. [1] و اگر نزد حاکم شارع اثبات گردد حاکم می تواند آنها را تعزیر کند و تازیانه بزند. اما اگر با مادر زن خود زنا کند حد زنا بر او جاری می شود (در صورت تحقق شرایط زنای محصنه سنگسار می شود و گر نه تازیانه می خورد). [2] ولی نسبت به حرمت ابدی زن بر او اگر این عمل قبل از عقد ازدواج بوده احتیاط واجب [3] آن است که با دختر او ازدواج نکند ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند بعد با مادر او زنا کند آن زن بر او حرام نمی شود و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکی کند با مادر او زنا کند ولی در این صورت اخیر احتیاط مستحب است که از آن زن جدا شود." [4] .[5]
بنابر این از آنجا که مادر زن جزو محارم محسوب می شود، باید از نگاه حرام و هوس آلود به وی اجتناب کرد؛ زیرا نگاه حرام و آلوده به هوس، مقدمه و زمینه ساز ارتکاب به گناهان و آلودگی های بیشتری نظیر لمس و تماس های حرام بوده و موجب می شود که انسان در فکر و ذهن خود دائماً تصمیم به حرام داشته باشد و این موضوع نه تنها مرکز تصمیم گیری در مغز انسان را آلوده و ناپاک می کند بلکه آرامش روحی و روانی انسان را نیز مختل می سازد، و در صورت تداوم، نهایتاً به حرام های بزرگتر و قبیح تری نظیر زنا و لواط، حتی با محارم منتهی می شود. قرآن در این باره می فرماید: «و به عمل (قبیح) زنا نزدیک نشوید ...» [6] ؛ یعنی از مقدمات و زمینه های ارتکاب به زنا دوری کنید.
بدون شک این یک هشدار جدی و همگانی است: "شیطان به شیوه گام به گام دام های خود را پهن می کند."
در صورتی که در گذشته با نگاه های حرام، گناهانی در این زمینه مرتکب شده اید فورا باز گردید و توبه کنید تا مشمول رحمت الهی شوید و خود را از هلاک و گرفتاری در دنیا و آخرت نجات دهید.
[1] (سیستانى): و خوف وقوع در حرام نباشد ... (خوئى): و در حکم عورت است ما بین ناف و زانوهاى آنها على الاحوط... (صافى): اگر چه احتیاط این است که به ما بین ناف و زانوها نگاه نکنند. (زنجانى): مسأله مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، بدون لذّت مىتوانند غیر از عورت به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند. (مکارم): مسأله مرد و زنى که با هم محرمند (مانند خواهر و برادر) مىتوانند به بدن یکدیگر به آن مقدار که در میان محارم معمول است نگاه کنند و در غیر آن، احتیاط آن است که نگاه نکنند. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 490.
[2] المعة الدمشقیه، باب حدود، ص 239، چاپ اسماعیلیان.
[3] البته عده ی دیگری از مراجع در اینجا قائل به احتیاط مستحب در عدم ازدواج با زن مورد نظر هستند.
[4] توضیح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 2396.
[5] اقتباس از سؤال 552 (سایت: ۶۰۲)، احکام روابط نامشروع جنسی با نزدیکان همسر.
[6] «و لا تقربوا الزنا انه ...»، اسراء، 32.