بررسی موضوعات مهم و شبهات پرتکرار جوانان

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جمهوری اسلامی» ثبت شده است

خبری در راه است ...

💫 #بشارت_ظهور

❌ چند سالیست، که حضرت آقا، برخی رویدادها را به صورت پیش بینی به اطلاع عموم می رساند، پیش بینی هایی که همه در حال اتفاق افتادن است.

🌐 در طول تاریخ تعیین مصادیق رویدادهای آتی، فقط از لسان انبیا و اولیاء خاص خداوند جاری میشد:

 آنگاه که: 
🍀 نوح، خبر از وقوع طوفانی بزرگ را به مردم می داد.
🍀 ابراهیم، نوید شکست بت پرستان و نابودی نمرود بزرگ را می داد.
🍀 موسی، نوید آزادی قوم یهود پس از ۶۰۰ سال اسارت از دست  فرعونیان را می داد.

🍀 رسول مکرم اسلام (ص)، نوید فتح کسری و رم را میداد.
🍀 امام موسی کاظم (ع) فرمودند: مردی از قم به پا خواهد خواست و طاغوت را سرنگون خواهد ساخت.

🍀 امام خمینی (ره) فرمودند: این انقلاب پیروز خواهد شد و شاه خواهد رفت.

آنگاه که حضرت آقا فرمودند:
🍀آمریکا هیچ غلطی نخواهد کرد، و بعد از آن همه هیاهوی حمله نظامی به ایران توسط امریکا در ۲۰ سال گذشته، همه دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند.

آنگاه که:
🍀 به سید حسن نصرالله فرمودند: در مقابل اسراییل پیروز خواهید شد اگر استقامت کنید، به اذن الله 
و این امر محقق شد و در ۳ جنگ متوالی اسراییل شکست خورد.

 آنگاه که فرمودند: 
🍀 سوریه و عراق سقوط نخواهد کرد و داعش شکست می خورد و بشار اسد نیز خواهد ماند و اکنون پس از ۷ سال همه دیدیم که شد.

 آنگاه که فرمودند: 
🍀ما پیشرفت در همه ابعاد خواهیم کرد..

آنگاه که:
🍀 خطاب به عربستان در حمله به یمن فرمودند: 
شما یقینا در مقابل مجاهدان یمنی شکست خواهید خورد و حال پس از ۴ سال تجاوزگری عربستان، همه فضاحت شکست ارتش عربستان و ائتلافش را مشاهده می نمایند.

🔻و اما ..
درحال حاضر ایشان برای آینده ایران و منطقه نیز پیش‌بینی‌هایی را علنا اظهار  فرموده‌اند: 

● آمریکا در مقابل ایران به زانو در خواهد امد
● عربستان به دست مجاهدان راه خدا خواهد افتاد
● ایران قله های عظیم دنیا را فتح خواهد کرد
● آمریکا از درون فرو میپاشد
● آمریکا در تحریم ایران شکست سختی خواهد خورد
● شما جوانان بزودی خود را در قله های شرف خواهید دید
● آینده از آن شما جوانهاست
● بزودی در قدس نماز میخوانیم

 ✖️وعده ها وعده های عجیبی است، و بسیار بزرگ، وعده ها از جنس پیش بینی تحلیل گران استراتژیک نیست، 

🌹وعده ها از جنس وعده های اولیای الهی است 

🔸 و از آینده خبر می دهد، از آینده ای با عظمت و بزرگ برای ما ایرانیان و ملتهای مسلمان
🔸باور کنیم وعده های الهی را،  که از لسان این مرد الهی خارج می شود 
🔸امام خامنه‌ای از اولیابزرگ خداست 
🔸وهیچ خدعه و نیرنگی قادر نیست به صورت این ذخیره عظیم الهی بر روی زمین چنگ زند، تمامی دستها و چنگهای شیطان و شیطانکها در مقابل او، مختوم به شکست است، به اذن الهی

⬅️ مشکلات مادی هست، و ان‌شاء‌الله برطرف خواهد شد.
اما رستاخیزی بزرگ در حال وقوع است که این مرد بزرگ دارد یکی به یکی آنها را به ما می گوید و وعده می دهد.

 باور کنیم به یاری خداوند
  خبری در راه است...
 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین عبداللهی

مواظب باشیم ولایت قضا نشود

آنروز که ابوبکر رای آورد ، علی (ع) شکست نخورد، مردم سرنوشت خود را به تباهی سپردند...
آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی (ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند...
آنروز که شورای شش نفره،عثمان را برعلی (ع) ترجیح داد، علی (ع) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند..
ولی آنروز که علی (ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند....
آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت، باز هم علی (ع) شکست نخورد، که فرمود: فزت و رب الکعبه..
واین بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند... 
وآنروز که در کربلا، سر حسین (ع) و یارانش به نیزه رفت و زینب (س) واسرا را به نام خارج شدگان از دین! درخرابه های شام گرداندند ومردم هلهله کنان به دورشان جمع شدند ..باز هم این مردم بودند که شکست خوردند....
شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند وبرطبل شادی کوبیدند..و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد...
این بحث امامت و ولایت از صدر اسلام خاری شده در چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارن!حتی بعضی از اونایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!!
سیاسیون در مقام_حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان هم، می شود انتقاد کرد.امادر مقام_عمل، از نزدیکان آنان اگرانتقاد کنی تاب نمی آورند 
ازشهید نواب پرسیدن:چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است.
نواب گفت:
 آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم!
 سربازاگرکوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشودبیاید وسط!!...
هر بار که  رهبری دارد می آید وسط میدان،یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم..
اللهم اجعل عواقب امورناخیر
: 🟩 *اگر نماز قضا بشه میشه جبران کرد.*         
🟩 *اگر روزه قضا بشه میشه جبران کرد.* 
ولی اگر دفاع از "ولایت" قضا بشه، تاریخ به ما میگه نمیشه جبران کرد.* 
یکبار در سقیفه قضا شد، حضرت زهرا "سلام الله علیها" را شهید کردند.
یکبار در صفین قضا شد، حضرت علی "علیه السلام" را شهید کردند.
یکبار در مدینه قضا شد، تابوت امام حسن "علیه السلام" تیرباران شد.
یکبار در کربلا قضا شد، بر پیکر امام حسین "علیه السلام" اسب تازاندند.
مواظب باشیم "ولایتمان" قضا نشود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین عبداللهی

صعود چهل ساله + متن #دانلود

معرفی کتاب صعود چهل ساله

 

پیشرفت‌ها و دستاورد‌های ایران اسلامی در چهاردهه گذشته بنابر آمار‌های بین المللی نشانگر موفقیت‌های جمهوری اسلامی علیرغم همه مشکلات و کمبودهاست. جهت آشنایی بیشتر با دستاورد‌های غرور آفرین ملت مسلمان ایران، کتابی تحت عنوان «صعود چهل ساله»، کـه ثمـره تـلاش نزدیـک بـه ۷۰ نفـر از نخبـگان حـوزوی و دانشــگاهی و مطالعــه بیــش از ۱۷ هــزار ســاعت اســت، از سوی انتشارات آستان قدس رضوی منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.


میزان دستیابی جمهوری اسلامی ایران بــه آرمان‌هایی از قبیـل عدالت، اســتقال، معنویــت، آزادی، کرامت زن، مردمسالاری دینی، گسـترش رفــاه عمومی و... را بــا اسـتفاده از نزدیکترین و متناسبترین شــاخصه‌های بین المللــی بــه آرمان‌های انقــلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. نکته منحصر به فرد درباره کتاب مذکور این است که ارجاعات آن بــه معتبرتریــن منابــع بین المللــی نظیــر داده هــای اطلاعاتی سازمان ملل، بانک جهانی، ســازمان جهانــی غــذا و کشــاورزی، ســازمان جهانی سـلامت، دفتر برنامه توســعه ملل متحد و دیگر مراجع آماری جهانی مســتند شــده اســت.

براساس این گزارش، کتاب «صعود چهل ساله» در ۳۲۰ صفحه تهیه و تدوین شده و شامل ۹ فصل (استقلال، گسترش عدالت اجتماعی، گسترش برخورداری‌های عمومی، عزت و اقتدار، پیشرفت‌های زیرساختی، پیشرفت صنعتی، پیشرفت در معنویت، کرامت زن، آزادی و مردم سالاری) است که در ادامه به جزئیات هرکدام از فصول اشاره شده است.

فصل اول: استقلال (از وابــستگی دوران پــهلوی تـا اســتقلال ایـــران اسلامی، استقلال در کشور‌های دنیا)

فصل دوم: گسترش عدالت اجتماعی (نابرابری، فقر)

فصل سوم: گسترش برخورداری‌های عمومی (امنیت غذایی، آموزش مناسب، بهداشت، دسترسی به آب، دسترسی به برق، دسترسی به سوخت، دسترسی به وسایل ارتباطی، شاخصه توسعه انسانی)

فصل چهارم: عزت و اقتدار (اقتدار امنیتی، اقتدار نظامی، اقتدار منطقه ای)

فصل پنجم: پیشرفت‌های زیرساختی (حوزه حمل و نقل، علم و فناوری)

فصل ششم: پیشرفت صنعتی (انرژی، صنعت)

* فصل هفتم: پیشرفت در معنویت (معنویت در دوران پهلوی، معنویت در جمهوری اسلامی، تأثیر جمهوری اسلامی بر معنویت دنیا، بحران معنویت در غرب)

فصل هشتم: کرامت زن (زن در نگاه سران ایران، بررسی وضعیت زنان، کرامت زن در غرب)

فصل نهم: آزادی و مردم سالاری (آزادی و مردم سالاری، آزادی و مردم سالاری در انقلاب اسلامی، نقد شاخص‌های آزادی در غرب)

 

متن 

«دریافت»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین عبداللهی

ناکارآمدی نظام

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

چرا دست دزد را قطع نمی کنند؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۳
حسین عبداللهی

ازدواج موقت، انگیزه ها، مزایا و معایب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۳
حسین عبداللهی

مسیح علی نژاد

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

بسته صوتی چهاردهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
حسین عبداللهی

خط رسانه ای جبهه ضد انقلاب

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
حسین عبداللهی

چگونه جنگ شناختی بدبختی را القا می کند؟

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
حسین عبداللهی

آیا به محض دیدن فساد در جامعه باید حکومت را مقصر دانست؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

عصر جدید

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۵
حسین عبداللهی

چهل نکته از صحبت های رهبری در نیمه شعبان 99

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۳
حسین عبداللهی

ویژگی‌های مجلس تراز انقلاب اسلامی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

چرا انقلاب کردیم؟ آیا اگر انقلاب نمی شد الان وضع بهتری داشتیم؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

ولایت فقیه رو از کجا آوردید؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

اسلام ایرانی ها

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
حسین عبداللهی

مدعیان روشنفکری دینی(نئولیبرال) در قهقرای ابتذال

 

ماجرای به دام افتادن "حسن یوسفی اشکوری" از مدعیان روشنفکری دینی توسط گروهک یا به معنای صحیحتر "فرقه تروریستی مسعود رجوی" با استفاده از یکی از کثیفترین روشهای سازمانهای جاسوسی غربی و کمونیستی، یعنی استفاده از "مامور جنس مونث" و تحت فشار قرار دادن طعمه بیچاره با اسناد و عکسهای تهیه شده از این ارتباطات بوده است.

به دام افتادن اشکوری توسط منافقین

داستان بدام افتادن اشکوری بدین گونه بوده که گویا "فرقه رجوی" چند سال پیش همسر "علی احسانی" از سران تشکیلات (به نام مونا_م) را به عنوان طعمه به سراغ اشکوری نگونبخت فرستاده و پس از به دام افتادن اشکوری، با عکسها و فیلمهای بسیار خصوصی که از ارتباطات این دو تهیه کرده بود، به سراغ اشکوری رفته و وی را وادار به تمکین در مقابل خواستههای سازمان می‌کند. از قرار معلوم در این روند اشکوری بخت برگشته از سال 88 تا امروز عامل "سازمان منافقین" در تشکلهایی مانند گروههای موسوم به "ملی_مذهبی"، "فتنه‌گران"، جریان روشنفکری دینی، "سایت جرس" و ... بوده و طی این سال‌ها فرقه رجوی تلاش می‌کرده اطلاعات مربوط به آنها را دریافت و نقطه نظرات خود را از طریق اشکوری به این تشکل‌ها القاء کند.

با وجود اینکه ممکن است ارتباط نامشروع با یک زن شوهردار توسط یک متفکر به اصطلاح دینی در وهله اول باعث شکل‌گیری علامت سوال در ذهن خواننده شود، ولی عملکرد و استحاله فکری عناصر این جریان به راحتی علامت سوال را از اذهان پاک کرده و صرفا احساسی از تاسف ناشی از مشاهده سقوط این مدعیان به قهقهرای ابتذال در ذهن‌ آدمی بر جای می‌گذارد.

ظهور "حسین دباغ" روشنفکر

جریانات "سکولار" و "لیبرال" که در پوشش "روشنفکری دینی" در صحنه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی کشور حضور داشته و همواره در راستای "دین زدایی" در کشور فعالیت می‌کردند، در نهضت "امام خمینی" (ره) ضربه سهمگینی را متحمل شده و بسیاری از ظرفیت‌های خود در عرصه‌های مختلف را از دست دادند. با این حال این جریان از پا ننشسته و این بار با فروکش نمودن شور انقلابی و با استفاده از درگیر بودن ارکان مختلف کشور در "جنگ تحمیلی"، از اوایل دهه 60 به صورت خزنده، ظرفیت‌های جدید و ناشناخته خود را فعال کرد که بارزترین این افراد "حسین حاج فرج دباغ" با نام مستعار "عبدالکریم سروش" بود. این جریان که ابتدا با رویکردی منافقانه خود را روشنفکری دینی می‌نامید در واقع پیش‌برنده اصلی و بسترساز تفکرات "نئولیبرالیستی" در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و همچنین رویکردهای "نئوپوزیتویسیتی" در قلمرو مباحث معرفت شناختی بود. جوهره فکری این جریان به سردمداری سروش را می‌توان در یک کلام دانست که آن "عدم قطعیت حقیقت در تمامی حوزه‌ها و حاکمیت نسبیت بود" به نحوی که در جولانگاه نسبی بودن امور و سلاخی حقیقت، آن چه بر جای می‌ماند تسلط کامل نفسانیات بر حوزه‌های مختلف، بدون هیچ گونه قید و بند دینی، اخلاقی، اجتماعی و ... بود.

 

با شکل‌گیری این جریان به سردمداری سروش در اندک زمانی، بسیاری از همپالگی‌های فکری وی همچون حسن یوسفی اشکوری، "محسن کدیور"، "عطاءالله مهاجرانی"، "محسن مخملباف"، "محسن سازگارا" و ... پرده از چهره منافقانه خود برانداخته و مبلغ این دیدگاه در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، حاکمیتی و ... شدند. جالب اینکه این جریان پرهیاهو با بدست گرفتن ظرفیت‌های رسانه‌ای و تبلیغی، به احدی نیز اجازه نقد این تفکرات را نداده و آن را مصداق حیثیت زدایی از مومن و دافعه غیرمنطقی می‌دانستند!

اما از آنجا که سنت الهی بر رسوایی منافقین قرار داشته، این جریان دین ستیز برای مدت طولانی نتوانست در پشت نقاب روشنفکری دینی پنهان بوده و به تدریج ابعاد "ضد دینی و الحاد" آن بروز کرد. این اتفاق زمانی صورت گرفت که این جریان احساس کرد خروج بیش از این از پیله منافقانه خود، در واقع ورود به عرصه ارتداد است که برای این منظور می‌بایست از حوزه اقتدار حاکمیت اسلامی خارج شده و در دامان دشمنان اسلام، کنه اعتقادات خود را علنی کند.

در این روند، عناصر اصلی این جریان با فرار به خارج از کشور نقاب منافقانه را کنار زده و علنا شمشیر دین‌ستیزی به دست گرفتند.

اسلام ستیزی عیان مسلک سروش

از جمله اقدامات این جریان در این روند، نفی غیر مستقیم نبوت پیامبر از طریق نفی وحی الهی به ایشان بود. در این راستا سروش در بهمن ماه سال 1386 در مصاحبه با "میشل هوبینگ"، روزنامه نگار هلندی "رادیو زمانه" به انکار عصمت قرآن پرداخته و وحی را تجربه شخصی پیامبر و ساخته ذهن بشری او دانست. تجربه‌ای شبیه شعر شاعران که البته می‌تواند خطاپذیر هم باشد! عبدالکریم سروش که ید طولایی در ثبت آراء و نظریات دیگران به نام خود دارد، در این زمینه نیز با دزدی آرای افرادی چون "نصر حامد ابوزید" عنوان داشت "من فکر نمی‌کنم دانش پیامبر از دانش مردم هم عصرش درباره زمین، کیهان و ژنتیک انسان‌ها بیشتر بوده است. این دانشی را که امروز ما در اختیار داریم، نداشته است!"

این روند دین ستیزانه را "اکبر گنجی" با نفی "مهدویت" ادامه داد. اکبر گنجی که پس از فرار از ایران به طور کامل در اختیار "سرویس امنیتی آمریکا" و "پنتاگون" قرار گرفته، در ادامه نظریه پردازی‌های استادش، وجود "حضرت ولیعصر" (عج) را انکار و آن را ساخته و پرداخته شیعیان دانست.

همچنین، اباحه‌گری این جماعت که از استخفاف حجاب شروع شد، در نهایت پستی و پلیدی به لجام گسیختگی در "روابط جنسی زن و مرد" کشیده و در نهایت سر از توجیه "همجنس‌گرایی" درآورد.

در پروژه تئوری پردازی‌های دین ستیزانه، عبدالکریم سروش تلاش کرده با شکستن تابوهای دینی و فرهنگی نامی ویژه از خود به یادگار بگذارد که کمتر در این عرصه وجود داشته باشد. در این خصوص سروش در فروردین ماه 1391 در جلسه پرسش و پاسخ "دانشگاه تورنتو" اظهارنظرهایی داشت که تاسف بلکه تعجب همگان را نیز برانگیخت. سروش با وقاحت کامل در پاسخ به سوالاتی راجع به همجنس‌گرایی و "زنای با محارم" عنوان داشت "در داخل حوزه دین که تکلیف روشن است، اما بیرون از فضای دینی کمی اوضاع فرق می‌کند... ممنوعیت‌های شرعی برای سن تکلیف است. انسان‌های امروزی مایلند یک انسان حق مدار باشند تا یک حیوان تکلیف گرا؟!"

سروش با نام بردن از حقوق انسان‌ها، همجنس‌گرایی را نیز یک حق می‌داند و به خود اجازه اظهارنظر در رابطه با چنین حقی نمی‌دهد!

سروش مهمترین چالش در ایران را چالش میان اخلاق و حقوق می‌داند. او می‌گوید "بسیاری از مسائلی که در گذشته غیراخلاقی بوده امروز تحت عنوان حق، اخلاقی محسوب می‌شوند". مثال‌هایی که وی برای تائید حرف‌های خود می‌زند بسی شگفت انگیزتر از تئوری پردازی‌های اوست.

وی می‌گوید "در گذشته ارتباط جنسی با محارم اخلاقا ممنوع بوده، ولی امروز به عنوان یک حق شناخته می‌شود و چنانچه رضایت طرفین باشد، مشکلی ندارد. در گذشته ارتباط یک زن شوهردار اخلاقا مذموم بوده، ولی امروز یک حق محسوب می‌شود. یعنی اگر زنی چنین کاری کند هیچ قانونی حق ندارد گریبانش را بگیرد. حتی اجازه ندارد به اندازه یک جای پارک نامناسب او را جریمه کند. بی اخلاقی در گذشته، امروز به عنوان حق مجاز است!"

از دیگر کسانی که در چارچوب‌های دین ستیزانه اقدام به نظریه پردازی نموده، حسن یوسفی اشکوری است.

 

اشکوری پس از فرار از ایران با توجه به سابقه روحانی بودن به نوعی به عامل مشروعیت بخش در به چالش‌کشیدن و نقض ارزش‌ها و مبانی اعتقادی اسلامی تبدیل شده است. وی همواره یکی از عوامل ثابت در نشست‌های خبری شبکه‌های ضد اسلامی همچون "بی بی سی فارسی" و ... بوده و در فضای مجازی از عناصر بسیار فعال در نفی احکام دینی است.

اشکوری، گرگی در لباس میش

نکته جالب در خصوص حسن یوسفی اشکوری، انطباق کامل افکار و نظریات وی در نفی احکام دینی با عملکرد شخصی او در ابعاد مختلف است.

به عنوان نمونه، اشکوری در هشتم اردیبهشت ماه سال 90، با انتشار مقاله‌ای در سایت "کمیته گزارشگران حقوق بشر"، تقریبا تمامی احکام اسلامی در موضوع خانواده و زنان را به چالش کشیده و آن را متعلق به شرایط اجتماعی و خانوادگی زمان بعثت و موقعیت حجاز می‌داند.

وی در این مقاله آورده است "اگر قبول کنیم در قلمرو زندگی آدمی یعنی امور روزمره، اصل بر تصمیم‌گیری آزاد و مختارانه و مصلحت اندیشانه هر انسانی ولو مومن در هر زمان و مکانی است و دین و شرع مسئولیتی در این زمینه ندارد، حداقل آن است که به تعبیر فقهی میدان مباحات بسیار فراخ خواهد شد و شمار قابل توجهی از احکام شرعی کنونی در این حوزه (حوزه خانواده) بلاموضوع خواهند بود!"

وی اضافه می‌کند "برای تنظیم خانواده سالم و انسانی نیز رعایت عدالت شرط اساسی و گریزناپذیر است. رعایت عدالت نیز برابری زن و مرد به عنوان دو رکن خانواده در استفاده برابر از تمامی امکانات و امتیازات و حقوق انسانی است... نظام خانواده کهن موضوعیت خود را از دست داده و در حال از دست دادن است و مسلمانان نیز دیر یا زود به این امر تن خواهند داد و بدان اعتراف خواهند کرد".

نکته جالب آنکه پس از چنین مقدمه چینی، اشکوری شروع به انتقاد از احکام اسلامی در تبعیض علیه زنان کرده و با ذکر چند مقدمه همچون؛ نصف بودن "ارث خواهر" نسبت به برادر، "وجوب تمکین زن در مقابل مرد" و ... به این نکته اصلی مورد نظرش یعنی "عدم عدالت در حق چند همسری مرد و عدم وجود این حق برای زنان" اشاره می‌کند.

رفتار اشکوری در ارتباط با خانم (مونا م) همسر آقای علی احسانی نشان دهنده آن است که اشکوری به شدت عامل به باورهای خود بوده و در ارتباط غیر اخلاقی با یک زن شوهردار قبحی نمی‌بیند. فقط بداقبالی اشکوری این بوده که این زن مامور به دام انداختن اشکوری بوده و احتمالا ارتباط وی با او چندان در چارچوب‌های تئوریک اشکوری قابل تعریف نیست، وگرنه این متفکر فاسدالاخلاق احساس بهتری نسبت به توسعه تفکراتش در بستر جامعه می‌یافته است.

 

در اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امروزه ارزش اقداماتی چون خلع لباس افرادی همچون اشکوری عیان می‌شود، چرا که در صورت استمرار رفتار افرادی از این دست در لباس روحانیت، این موضوع می‌توانست فاجعه‌ای عظیم برای جامعه دینی محسوب شود.

همچنین، امیدواریم این آخرین نمونه از انحرافات عملکرد این آقایان به اصطلاح روشنفکر دینی بوده و نام دین بیش از این‌‌ آلوده به اعمال این دین ستیزان نگردد، چرا که مجوزهایی که سروش در اعمال غیر اخلاقی صادر کرده، بسی پست‌تر و رذیلانه‌تر از تئوری‌های اشکوری بوده است.

سلطه استکبار بر تفکرات سروش و پیروانش

نکته دیگری که در بررسی چرایی رویکرد نظری و عملی افرادی همچون سروش و اشکوری و ... می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، همراهی و همگرایی این جریان با نظام سلطه بین‌المللی در قداست زدایی از ارزش‌های دینی و انسانی و کمک به سیطره امیال شهوانی و خواسته‌هایی شیطانی است.

ریشه این موضوع را نیز نه تنها در اختلافات فرهنگی و ایدئولوژیک که در نزاع قدرت در عرصه بین‌المللی می‌بایست جستجو کرد، به نحوی که سیطره فرهنگی غرب بستری برای گستره سلطه این تفکر بر تمامی ابعاد حیات انسانی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و ... است.

در نگاه کلان‌تر، بهره گیری از ظرفیت‌های غیراخلاقی و مقابله با ارزش‌های دینی و الهی توسط جهان غرب، بخشی از نزاع بین خیر و شر در جهان است که در یک سمت آن دین‌مداران و خداجویان و در طرف دیگر آن نظام ظالمانه بین‌الملل با سردمداری آمریکا و صهیونیسم بین الملی قرار دارند.

 

نزاعی که پس از قرن‌ها کشاکش می‌رفت تا در قرن بیستم میلادی با پیروزی تاریکی بر نور و غلبه شیطان بر انسان پایان یابد، ولی از آنجا که سنت و مشیت الهی در نهایت غلبه نور بر تاریکی و حقیقت بر ظلمت است، خداوند مردی از نسل خوبان را برانگیخت تا با احیای شعارهای انبیای الهی پیروزی حق بر باطل را رقم زند.

در این روند امروزه استکبار جهانی به سردمداری شیطان بزرگ تمامی ظرفیت‌های تکنولوژیکی، فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را بسیج کرده تا حرکت خمینی کبیر به پیروزی نهایی نرسد.

در این میان جریان روشنفکری به اصطلاح دینی که زاییده تفکرات لیبرالیستی و نئولیبرالیستی غربی است، پیاده‌ کننده نظام فکری دشمن و توجیه کننده تفکرات و رفتارهای دین ستیزانه در پوشش تفکر و عمل دینی گردیده است.

در واقع می‌توان گفت عملکرد روشنفکری دینی بخشی از هجمه ناتوی فرهنگی دشمن علیه جهان اسلامی و ارزش‌های انسانی است که می‌کوشد با همراهی امپراطوری رسانه‌ای جهان غرب هویت دینی جوامع اسلامی را به مسلخ بکشاند.

در این زمینه جالب توجه خواهد بود اگر بدانیم که امروزه 4000 کانال ماهواره‌ای هرزه نگاری به صورت مجانی و شبانه روزی در فضای ماهواره‌ای کشور ایران فعالند، در حالیکه تقریبا در تمامی کشورهای غربی این شبکه‌ها از نیمه شب به بعد دارای برنامه بوده و تماما به صورت کابلی و در ازاء دریافت هزینه اقدام به پخش برنامه می‌کنند.

همچنین، نگاهی به برنامه‌های مختلف شبکه‌های ماهواره‌ای از شبکه‌های خبری همچون بی بی سی فارسی گرفته تا شبکه‌های به اصطلاح اجتماعی و خانوادگی همچون "من و تو"، "فارسی وان"، "جم تری وی" و ... نشان می‌دهد که همگی این شبکه‌ها در راستای تخریب کیان خانواده، دین زدایی و القاء تفکرات "سکولار" و "پلورالیستی" به شدت در حال فعالیتند.

در این روند آنچه قابل مشاهده است، تلاش مزدوران فکری و فرهنگی همچون سروش، اشکوری، کدیور، گنجی، مهاجرانی و ... در تئوریزه کردن فساد و مشروعیت بخشی به لجام گسیختگی اخلاقی است.

متاسفانه تئوری پردازی‌های دین ستیزانه که از اوائل دهه 60 تاکنون ادامه داشته، نتیجه‌ای بسیار تلخ در فضای سیاسی و اجتماعی کشور رقم زده و آن فروغلتیدن بخشی از عناصر و جریانات سیاسی کشور در منجلاب بی‌دینی و تقابل علنی آنها با نظام دینی حاکم بر کشور بود، که بارزترین مصداق آنها را می‌توان تلاش‌های میدانی و بی پرده این جریانات برای براندازی حکومت دینی در رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دانست.

آنچه در وقایع سال 88 رخ داد، کنار زدن پرده تزویر و نفاق از چهره بخش عمده‌ای از جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلبان و قرار گرفتن آن‌ها در مقابل نظام دینی برخاسته از خون صدها هزار شهید بود، فتنه‌ای که طی آن محصول استحاله فکری روشنفکری نئولیبرال، تحت عناوینی همچون تفکر اصلاح طلبی، گروهک‌های التقاطی موسوم به ملی_ مذهبی، جریانات به اصطلاح دمکراسی‌خواه، جریانات و عناصر وابسته و مزدور به اصطلاح حقوق بشری و ... همگی ضمن اینکه با شمشیر عریان در مقابل حکومت دینی قرار گرفتند، بلکه توانستند از حمایت‌های تمامی دشمنان اسلام اعم از نظام سلطه بین المللی، گروهک‌های ضد انقلاب خارج نشین، امپراطوری رسانه‌ای دشمن و ... بهره مند گردند.

البته آنچه در نهایت تعیین‌کننده بین نزاع حق و باطل در این عرصه شد، دست خداوند قهار بود که از آستین ملت بیرون آمده و طومار دشمنان دین خدا را در هم پیچید.

در پایان امیدواریم که خداوند متعال همواره ما را در پناه رحمت خود حفظ نموده و از فروافتادن در ورطه شیطان حفظ نماید، چرا که مجازات رویگردانان از رحمت الهی، تسلط شیطان بر تمام ابعاد فکری و رفتاری آنان (به اذن الله) خواهد بود.

و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطنا فهو له قرین. (و هر که از یاد خدای رحمان دل بگرداند، شیطانی بر او می‌گماریم که همدم او گردد.( (زخرف آیه 36)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

فرهنگ‌سازی در شبکه‌های اجتماعی؛ با خواهش و تمنا؟

یکم: فرهنگ‌سازی؛ و ما ادریک فرهنگ‌سازی
دنیا هر روز دارد روش‌های جدیدی را کشف می‌کند تا بتواند شیوه‌های آموزش را برای مردم و کاربران عادی ساده‌تر کند و کاربران را به نحوی آموزش دهد که در فضای مجازی کم‌تر آسیب ببینند و بیش‌تر بهره‌بردار باشند.

در این میان، دولتی به نام «ایالات متحده آمریکا» وجود دارد که علاوه بر صرف بودجه برای آموزش مردم و ارتقای سواد رسانه‌ای و مجازی مملکت خودش، دارد برای مردم کشور دیگری به نام «جمهوری اسلامی ایران» هم بودجه صرف می‌کند و برنامه آموزشی می‌گذارد. البته نه برای این‌که آسیب‌ها را برای مردم ما کم کند، بلکه طبیعتاً برای این‌که فرهنگ خودش را در شبکه‌های اجتماعی جاری کند و حرف‌های خودش را به کرسی بنشاند.

حالا در بحبوحه تلاش دولت‌ها برای تأمین امنیت اخلاقی، روانی و مالی مردم‌شان، تنها راهکار وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت جمهوری اسلامی ایران این است که از مردم کشورمان «خواهش کند» تا فرهنگ استفاده از این شبکه‌ها را رعایت کنند. مردمی که گرچه خودشان تلاش می‌کنند به‌روز بمانند و دانش‌شان را در حوزه فناوری اطلاعات عقب نگه ندارند، اما طبیعتاً نیازمند دریافت یک‌سری آموزش‌های تخصصی و عمومی از سرچشمه‌های مطمئن دولتی و حاکمیتی هستند.

منطقی است در میان سیل هجمه‌های وارده در شبکه‌های اجتماعی که عموماً و غالباً سازماندهی شده هستند (مانند شایعات منتشره و ارسال و دریافت محتواهای غیر اخلاقی و...)، «خواهش»، «تمنا» و حتی «التماس» هم تأثیرگذار نباشد! چراکه مردم علی‌رغم علاقه به حفظ شئونات و امنیت جامعه، در مواقع مورد نیاز، آموزش ندیده‌اند که «محتوای صحیح و موثق» از «محتوای غیر موثق» را تشخیص بدهند و بر اساس ذات این شبکه‌ها، اقدام به پخش محتواهایی می‌کنند که خودشان هم قلباً نمی‌خواهند و مایل نیستند.

دوم: فرهنگ‌سازی‌های دولتی؛ دولتی‌های فرهنگ‌ساز
کارنامه دولت یازدهم در اقدامات ایجابی فضای مجازی چندان درخشان نیست. گرچه دولت‌های قبلی هم در این زمینه اقدامی صورت ندادند، اما حداقل این است که اصولاً دولت‌های قبلی کاری به کار فضای مجازی نداشتند!

اما با بررسی اقدامات نهادهای ایجابی دولتی، می‌توان متوجه شد که نمره دولتی‌ها در فرهنگ‌سازی این حوزه چند است؟

* وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: تنها نهادی که ذاتاً وظیفه فرهنگ‌سازی در حوزه فضای مجازی را دارد، وزارت فرهنگ است. این وزارتخانه هم تنها یک بازوی اجرایی به نام «مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال» دارد که از ابتدای تصدی علی جنتی بر این وزارتخانه، تاکنون دو بار مسؤول عوض کرده است و متأسفانه هیچ خروجی ملموسی به جز تعطیلی «نمایشگاه‌های رسانه‌های دیجیتال» و تبدیل آن به یک نمایشگاه فناورانه به نام ITDMEX ندارد.

شنیده‌ها این‌طور روایت می‌کنند که این مرکز هم ماه‌هاست عملاً تعطیل شده و مأموریت خاصی در این حوزه ندارد.

* وزارت ورزش و جوانان: از زمان تصدی دکتر محمود گلزاری به سمت معاونت جوانان این وزارت‌خانه، یک اتفاق مثبت رخ داده و آن هم تشکیل «کمیته ملی فضای مجازی» است. کمیته‌ای که انگار می‌خواهد به‌جای فرهنگ‌سازی و اقدامات ایجابی، خودش را درگیر حوزه تصمیم‌سازی کند. گرچه تشکیل این کمیته ممکن است موازی‌کاری با مرکز ملی فضای مجازی باشد، اما صرف تشکیل آن، اقدامی است که می‌تواند «امید» را در دل ناظران این حوزه روشن کند.

* وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات: شخص وزیر ارتباطات با حضور در شبکه‌های اجتماعی ایرانی مانند کلوب، آپارات، لنزور و تبیان، بزرگ‌ترین اقدام ایجابی را انجام داد. آن‌هم در زمانی که بسیاری از وزرا به سمت فیس‌بوک و توئیتر مایل بودند و حتی گوشه چشمی به استعدادهای ایرانی نداشتند.

اما بزرگ‌ترین اقدام ایجابی این وزارت‌خانه که ساماندهی طرح «شبکه ملی اطلاعات» و «فیلترینگ هوشمند» بود که به گفته کارشناسان، هر دوی این اقدامات یا تعطیل شده‌اند و یا به کندی پیش می‌روند.

* وزارت کشور: پیش از این، کمیته‌ای در وزارت کشور، وظیفه بررسی تهدیدها در فضای مجازی و ارائه راهکارهای ایجابی را داشت. کمیته‌ای که به نظر می‌رسد در دولت جدید تعطیل شده است و اقدام خاصی را صورت نمی‌دهد.

سوم: جنگی که بود؛ جنگی که هست
تمام واقعیت این است که اگر باور نداشته باشیم جنگی که چند سال پیش در حوزه نظامی و سخت داشتیم، این روزها به شکل دیگری نمایان شده است، نمی‌توانیم برای صف‌بندی‌هایش پیش رویمان هم برنامه‌ریزی کنیم؛ چرا که اصولاً صف‌بندی را قبول نداریم.

آن وقت است که تنها راهکارمان در برابر چشم‌های نگران خانواده‌ها و دل‌های درگیر جوانان در فضای مجازی، «خواهش» کردن می‌شود و سعی می‌کنیم از راه دور، تنها جوانان‌مان را ارشاد کنیم و دست‌شان را برای کمک کردن نگیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی

هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند

پس از موفقیت خیره کننده آلبوم "دهاتی "ممنوعیت هایی برای شادمهر عقیلی وضع شد ،که در نهایت آلبوم (آدم و حوا)ی او را در محاق قرار داد و پس از دو سال آلبوم به صورت غیر رسمی منتشر شد پس از این اتفاقات شادمهر عقیلی به کانادا م ...
صراط: ما از معدود کشورهایی هستیم که تا این اندازه مهاجر داریم وقوع اتفاقاتی چون جنگ و انقلاب و قطب بندی های سیاسی پر رنگ در فضای اجتماعی از دلایل عمده ی مهاجرت است، البته از دلایل شخصی هم نمی توان غافل شد وجود مشکلات شخصی دلیل کافی برای خیلی از مهاجرت ها بوده است مهاجرت وقتی که برای یک هنرمند اتفاق می افتد به سبب آنکه آن شخص دارای شهرت است ،ابعاد گسترده تری دارد این به کنار ،بعد مهمتر داستان سرمایه گذاری است که نهاد های مختلف بر روی شخص انجام داده اند تا به جایگاه قابل توجهی رسیده است و حالا به هر دلیل سرمایه هدر می رود. 
 
شاید کمی "مدیریت فرهنگی "بتواند از فرار سرمایه ها جلوگیری کند و بالطبع روند مخالف سازی را کند و کندتر کند در یا دداشت پیش رو چند چهره ی شاخص هجرت کرده را زیر ذره بین برده ایم در بازی دو سر باخت "مهاجران فرهنگی "آنهایی که می روند نه تنها جایگاه ممتاز داخلی را از دست می دهند بلکه برای حفظ موقعیت خود مجبور به تن سپردن به هر رسانه ای می شوند ،در زیر دو مجری ،دو خواننده و دو بازیگر به عنوان مشتی نمونه ی خروار بررسی کرده ایم.قابل ذکر است این یادداشت فقط از جنبه ی فرهنگی به موضوع پرداخته است و واضح است که مواضع سیاسی نامبردگان به هیچ وجه مورد قبول نیست. 
 
فرشید منافی 
قبل از مهاجرت: ستاره ی سابق رادیو جوان فرزند :پدری اردبیلی و مادری رشتی است ،او که به پشتوانه ی پدر گوینده اش ،در رادیو جوان ترکتازی می کرد در سال ۱۳۸۹ به پراگ در جمهوری چک مهاجرت کرد ،منافی در رادیوی ایران و با برنامه ی "روی خط جوانی "به شدت محبوب شده بود، آنقدر که اپراتور مخابراتی ایرانسل کل تیزر هایش را به حنجره ی آشنای او سپرده بود ،منافی درست در زمانی که در آستانه ی جهش شغلی قرار داشت رفتن را به ماندن ترجیح داد. 
 
هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند +تصاویر 
 بعد از مهاجرت : منافی در شبکه ی "رادیو فردا "وابسته به ارگان  ضد انقلاب صدای آمریکا ،پنج شب در هفته اجرای برنامه ی رادیو پس فردا را بر عهده دارد و گهگاهی هم تیزر های تبلیغاتی برخی از شبکه های لندن نشین را برعهده می گیرد ،واضح است که کار در رسانه ای چون رادیو فردا نمی تواند کاملا مستقل و خارج از خواسته های گردانندگان آنها باشد ،منافی هم در همان چهارچوب ها فعالیت می کند ،بماند که دایره ی مخاطبین رادیو فردا با رادیوی ایران قابل مقایسه نیست.هر چقدر که منافی در اجراهایش پخته و حرفه ای عمل کند موفقیت داخلی برای او قابل تکرار نیست. 
 
محمد حسینی 
قبل از مهاجرت: با وجود "سید محمد حسینی "تلویزیون کم کم یک شومن تراز اول پیدا کرده بود ،وجود او در هر مسابقه ای برند آن مسابقه شناخته میشد ،همچنین زوج هنری که او در کنار احمد زاده ساخته بود ،محبوبیت زیادی داشت :حسینی پس از اتفاقات سال ۸۸ و موضع گیری هایی رادیکال به دبی مهاجرت می کرد .اجراهای پر انرژی و ادبیات شوخ و شنگ او در کنار اکت فعالانه اش مقابل دوربین از او چهره ای محبوب ساخته بود. 
 
هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند +تصاویر 
بعد از مهاجرت: حضور در دبی و تلاش برای اجرا در شبکه ای خصوصی آغاز سقوط او بود پس از ناکامی در دبی حسینی برای ماندن در عرصه ی اجرا دست به هر کاری زد: حضور او در رادیکال ترین شبکه های ایرانی و فارسی زبان نظیر: کانال یک و اجرا در شبکه ی ورشکسته ای همچون :پارس رفته رفته خاطرات خوب مردم از او را محو کرد اگر منافی فقط مواضع سیاسی داشته است ،حسینی با هجوم به اعتقادات راه برگشتی نگذاشته است و در این میان افسوس بزرگی می ماند هم برای سیمای ایران و هم برای خود او که جایگاه ممتازش را با بعضا لودگی در شبکه های دست دوم عوض کرده است. 
 
شادمهر عقیلی 
قبل از مهاجرت : پس از ظهور موج اول موسیقی پاپ در ایران "شادمهر "به نوعی تین ایج ترین گزینه بود :هم نوازنده بود و هم خواننده ،بازیگری هم می کرد برخی فیلمها فقط به صرف حضور او ساخته میشدند ،اما قرار نبود اوضاع به همبن منوال باقی بماند .روزهای سختی در راه بودند پس از موفقیت خیره کننده آلبوم "دهاتی "ممنوعیت هایی برای شادمهر عقیلی وضع شد ،که در نهایت آلبوم (آدم و حوا)ی او را در محاق قرار داد و پس از دو سال آلبوم به صورت غیر رسمی منتشر شد پس از این اتفاقات شادمهر عقیلی به کانادا مهاجرت کرد. 
 
هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند +تصاویر 
 بعد از مهاجرت : عقیلی با انتشار آلبوم "آدم فروش "به نوعی  شتابزده و احساسی پاسخ نامهربانی ها را داد ،او در چند سال ابتدایی نتوانست موفقیت آلبوم های داخلی اش را تکرار کند به رغم اینکه با استفاده از عناصری چون کلیپ سازی و بهره گرفتن از المان های موسیقی تجاری باید موفق تر میشد اما مطابق انتظار پیش نرفت ،شادمهر عقیلی هر چند که امروز جایگاه بالاتری نسبت به روزهای ابتدایی مهاجرت دارد اما باز هم به جایگاه روز های (پر پرواز) نرسیده است. 
 
محسن نامجو 
قبل از مهاجرت: از عجایب روزگار است خواننده ای که روزگاری از حوزه ی هنری مجوز آلبوم "ترنج "را گرفته بود حالا میهمان تندروترین شبکه های لس آنجلسی باشد، نامجو که با خلق موسیقی تلفیقی متفاوت و با تسلطش بر موسیقی ردیف و دستگاهی و آشنایی کامل با موسیقی غربی موفق شده بود نوع خاصی از موسیقی را در ایران ارائه کند پس از اجرای اهانت آمیزی که از یکی از آیات شریفه ی قرآن داشت در محدودیت قرار گرفت و مهاجرت کرد او که تا چند سال پیش صدایش از تیتراژ سریال های تلویزیونی شنیده میشد حالا بازگشتش نیاز به یک معجزه دارد. 
 

هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند +تصاویر
 
 بعد از مهاجرت : به هر حال داستا ن مهاجران موزیسین با مهاجران مجری کمی متفاوت است مجری  گری  در ذات خود وابسته تر از خوانندگی است، از همین رو نامجو در کانادا و آمریکا متوقف شد و به فعالیت هایش ادامه دهد ،هر چند که ورود او به دنیای سیاست و موضع گیری های نسنجیده جایگاه هنری اش را هر از چند گاهی به مخاطره انداخته است اما او هر گاه فقط به موسیقی پرداخته است ،مخاطب خاصی را همراه خودش کرده است ،افسوس که همکاری با چهره های معلوم الحال و استفاده از اشعاری سخیف هنر او را دچار افت کرده است. 
 
مینا لاکانی 
قبل از مهاجرت: بازیگری که در ایران موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن از جشنواره ی فجر شده بود و در تلویزیون حضوری مستمر داشت در سال ۱۳۹۰ از ایران خارج شدو به امریکا مهاجرت کرد ،لاکانی در تلویزیون جایگاه مناسبی داشت حضور او در سریال هایی همچون :تاوان ،ترانه ی مادری و روز های اعتراض و همچنین حضورش در عرصه ی تئاتر نشان از موقعیت مناسب او در عرصه ی هنر داخلی داشت. 
 
هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند +تصاویر
بعد از مهاجرت: لاکانی با حضور در شبکه ای که شناسنامه اش برای همگان روشن است و با بیان حرف هایی که راه بازگشتش را مسدود کرد به نوعی به حیات هنری اش در داخل کشور پایان داد ،حضور در عرصه ی بازیگری در سینمای غرب برای یک بازیگر ایرانی بسیار دشوار است و تا امروز لاکانی موفق به عرض اندام در دنیای هنری خارج از کشور نشده است . 
 
شبنم طلوعی 
قبل از مهاجرت : بازیگر تئاتر ،نویسنده ،بازیگر سینما و تلویزیون و همسر سابق کوروش تهامی ،در تلویزیون با کارهایی همچون:کارگاه شمسی و مادام و همسفر و بدون شرح ،شناخته شده بود .حضور سینمایی او قابل توجه بود با کارهایی مثل :بودن یا نبودن و یا خانه ای روی آب،طلوعی که فارغ التحصیل مدرسه فیلمسازی باغ فردوس است در نمایش های متعددی به مانند :شب هزار و یکم از بیضایی و یا شازده احتجاب از علی رفیعی ایفای نقش کرده است او همچنین با نگارش چند داستان کوتاه و انتشار یک کتاب در عرصه ی نویسندگی هم فعال بوده است. 
 
 
هنرمندانی که مهاجرت کردند و سوختند +تصاویر

بعد از مهاجرت : اینکه چرا طلوعی رفتن را به ماندن ترجیح داده است بر ما نیز پوشیده است اما فعالیت های او در خارج از کشور و در کشور فرانسه به جز بازی در چند اثر سینمایی که عمدتا ساخته ی کارگردانان ایرانی مقیم فرانسه بوده است و ساخت یک یا دو مستند نکته ی قابل ذکر دیگری نداشته است. 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۳
حسین عبداللهی

چرا مدافعان حرم در سوریه می‌جنگند"؟

 


  محمد جواد بنی اسد

  چرا مدافعان حرم در سوریه هستند؟ و اصلا چرا کمک به کشورهای مظلوم منطقه و رزمایش اقتدار در خلیج‌فارس؟ عده بیشماری از جوانان کشور سؤالاتی از این دست در ذهن دارند، و البته به حق هم این سؤالات به ذهنشان خطور می‌کند اما خوب است در این مجال پاسخی روشن و مبین به این پرسشها داده شود و اصلا نه فقط به جوانان بلکه به آحاد مردم کشور.
 ام العلل حضور و کمک ما در کشورهای مظلوم منطقه همچون سوریه همان مباحث دینی و عقیدتی بیشماری بر می‌گردد که وجود ما را توجیه می‌کند، ما بسیار داریم در احادیث‌مان که دفاع از مظلوم بر هر مسلمانی واجب است. به طور مثال نقل است از حضرت رسول (ص) که ایشان می‌فرمایند هر کس صدای مظلومی را بشنود و او را یاری نرساند مسلمان نیست . ایشان فرمودند مظلوم نفرمودند خویشاوند ، دوست، هموطن و یا هم کیش و آئین .
پس معلوم می‌شود تعریف واژه مظلوم در نظر پیامبر بسیار مفصل است و بحثش فراتر از این محدودیت‌هاست، فرمودند مظلوم، یعنی هر انسانی که مورد ستم واقع می‌شود حالا شاید آن انسان زنی یهودی مسلک باشد که در سرحدات اسلامی و در بازار مسلمانان خلخال از پای او در آورده باشند . ببینید امیر مومنان علی علیه‌السلام دقیقا خطاب به تماشاگران آن تجاوز چه می‌فرمایند:
در اینجا امیرالمؤمنین علی(ع) نمی‌فرماید که «چرا چنین ظلم بزرگی رخ داده است؟! و انسان اگر در این غصه بمیرد، حق دارد!» بلکه حضرت بعد از اینکه از غارت آنان سخن می‌گوید، می‌فرماید: در مقابل این غارتگری آنها، مردم منطقه چه کرده‌اند؟ جز اینکه طلب ترحم کرده‌اند و ملتمسانه از آنها خواسته‌اند: «خواهش می‌کنم به ما لطف کنید، خواهش می‌کنم گردنبندها را نبرید، خواهش می‌کنم ما را نزنید!» اما کسی در دفاع از این مردم و این زنانی که غارت‌ شده‌اند، شمشیر نکشیده است و آن غارتگران بدون اینکه زخم بردارند، بدون اینکه خونشان ریخته شود و احدی از آنها کشته شود، سالماً و غانماً برگشته‌اند(مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُ دَمٌ؛ همان)
 بعد از این است که حضرت می‌فرماید: «آدم اگر به خاطر این خبر از غصه بمیرد حق دارد»
ما باید قبول کنیم که نمی‌شود گزینشی مسلمان بود و مسلمانی کرد نمی‌شود، هر روایت و آیتی که مورد پسندمان بود را از اسلام بگیریم و مو به مو اجرا کنیم و هر کدام مورد پسندمان واقع نشد دور بریزیم.
ما یا پیرو محمد(ص) و مسلمان هستیم یا نه، که اگر هستیم همین یک حدیث ما را وادار به حضور در سوریه، عراق و سایر کشورهای مظلوم و مورد ستم منطقه می‌کند.
مسئله عقیدتی دوم اینکه در کشوری مانند سوریه تکه‌هایی از شجره تشیع و تکه‌هایی از تن و روح ما شیعیان جا مانده است.
شیعه در این سرزمین قلبش و تمام موجودیتش و آن راوی کربلا را جا گذاشته است، مگر می‌شود، غیرت جوان شیعه ایرانی قبول کند که حرمین شریفه‌ام‌المصائب حضرت زینب و سه ساله اباعبدالله‌الحسین حضرت رقیه سلام‌الله علیهما مورد تهدید باشد و ما اینجا آسوده خاطر به هیئت و منبرمان بپردازیم و فقط روضه‌خوانی کرده و اشک بریزیم.
مگر می‌شود ما که عمری در هیئات مذهبی سرسفره اباعبدالله بزرگ شده ایم الان برای مصلحت و صلح اندیشی با کدخدا از داروخانه عربی، عبری، غربی یک دیازپام ده بخریم و بخوریم و رفع غیرت کنیم و آسوده و بی‌خیال نسبت به این خطوط قرمز آرام بخوابیم.
خوب شدنی نیست ، اصلاً غیرت به ما اجازه نمی‌دهد.
مگر نبود اینکه قبر حضرت حجر بن عدی را شکافته و بی‌حرمتی کردند بر پیکر پاک ایشان .
اتفاقات دیگر از این دست مگر بعید است از این مواجب بگیران وحشی صفت و درنده خو .
ما و پدرانمان قرون متعددی در مکتب و هیئات می‌گفتیم‌ای کاش در کربلا می‌بودیم و چه‌ها می‌کردیم خوب امروز این کربلا اتفاق افتاده مرد است و میدان عمل.
 فرض محال بی‌تفاوت هم باشیم خوب بعدش چه می‌شود؟ زشت نیست که آیندگان بیایند و سال‌ها بر سر و پیکرشان بکوبند که‌ای کاش در قرن ۱۵ هجری پدران بی‌غیرت و تعصب ما حرکتی می‌کردند که این ننگ روی پیشانی تشیع ممهور نمی‌شد.
چاره اندیشی قبل از وقوع یعنی همین حضور پررنگ یعنی همین کاری که الان مدافعان حرم دارند انجام می‌دهند.
همیشه گفته می‌شود که سؤال را با سؤال نباید جواب داد ولی به نظرم اینجا طرح چند سؤال برای جواب به این دست پرسش‌ها کمک‌کننده است.
اصلاً من جوان ، تا به حال از خودم پرسیده‌ام که آمریکا به چه علت از آن سوی دنیا هزاران هزار کیلومتر را می‌پیماید و نظامیانش را وارد کشورهای عراق، سوریه، پاکستان، عربستان و دیگر کشورهای منطقه می‌کند؟
 چرا آنها در اکثر کشورهای غرب آسیا پایگاه‌های فعال نظامی دارند؟
چرا به قول حضرت آقا نمی‌روند در منطقه خودشان ؟ وقتی ایشان فرمودند: «اگر مقابل دشمن از نشان دادن قدرت بترسیم، دشمن پررو می‌شود، می‌گویند ایران در خلیج‌فارس رزمایش نداشته باشد؛ چه غلط‌ها!»
از آن طرف دنیا می‌آید رزمایش برگزار می‌کند؛ خب بروید همان خلیج‌ خوک‌ها، اینجا چه می‌کنید!؟
 سؤال دیگر اینکه چرا مدام افتضاح نظامیشان درخلیج خوکها فراموششان می‌شود؟
مگر چه اهمیتی دارد این منطقه که ابرقدرت‌ها طی قرون متوالی دست از سر این منطقه برنمی‌دارند؟
و چرا آنها این منطقه را با نام هارت لند یعنی قلب زمین می‌شناسند؟
اگر کسی بتواند این سؤالات را به درستی در ذهنش پاسخ دهد تا حدود زیادی به جواب سؤالات ابتدایی و چرایی حضور مستشاران نظامی ایران در منطقه پی خواهد برد.
چطور می‌شود که آمریکا از آن سوی دنیا بلند می‌شود و می‌آید این طرف دنیا در منطقه ما و در خانه ما و در آب‌های آزاد ما ناو می‌آورد، ناوشکن می‌آورد ، هواپیما و زیر دریایی و موشک می‌آورد و دخالت می‌کند و شیطان معابانه نقش‌آفرینی می‌کند و به قول خودش قدرتش را به تمام دنیا نشان می‌دهد آن وقت ما حق نداریم در حیاط خانه خود زورمان را نشان متجاوزبدهیم، حضورمان را نشان متجاوز بدهیم؟
حریم، حریم ماست و خانه، خانه ماست اینجا منطقه ماست ما که نرفتیم خلیج مکزیک، آنها آمده‌اند خلیج‌فارس ما را آلوده به حضورنحسشان کرده‌اند و تازه به اسم این حریم هم بی‌حرمتی می‌کنند و به اسم آن هم رحم نمی‌کنند.
این چه استدلالی است که می‌گویند ما برویم درون اتاق خواب خود پنهان شویم و آن متجاوز درون حیاط خانه ما عربده‌کشی کند.
ما در خاک سوریه که هم پیمان نظامی و استراتژیکی سال‌های دورمان است نباشیم آن وقت آمریکا از آن سوی دنیا بیاید درون این منطقه و قداره‌کشی کند؟
 پس کی قرار است ما قدرتمند شویم؟ کی قرار است حرف حق‌مان را صادر کنیم؟
 تا کی قرار بر این باشد که ما بنشینیم و آن بدمستان زر و زور بر سر ملت‌های مظلوم منطقه و مسلمانان منطقه بکوبند؟
 ما می‌رویم تا آنها نیایند ، و اگرآمده‌اند فرار کنند و بروند.
اگر فکر کرده‌اند که ما روزگاری از خانه خود عقب‌نشینی می‌کنیم این را کور خوانده‌اند.
ما متجاوز نیستیم ما مدافعان حرم هستیم، ما مدافعان زائران حرم هستیم ، ما مدافعان مظلومان مسلمان منطقه هستیم این مظلومان منطقه‌این مسلمانان منطقه چشم امیدشان به کشور قدرتمندی مثل ایران است.
 این مردم مظلوم منطقه سالهاست که چشم مالیده‌اند تا کشوری قدرتمند مانند ایران ، در جهان اسلام بروز و ظهور کند و دادخواهی کند از آنان در برابر ظالمان و مستکبران.
گذشته از اینکه اگر بخواهیم دقیق به این مسائل نگاه کنیم امروز در دنیا و در میان کشورهای دنیا کشوری موفق است و کشوری قدرتمند است وکشوری حرفش برو دارد که در مسائل مهم مداخله داشته باشد و در مسائل مهم نقش‌آفرین باشد. ایران امروز در دنیا نقش‌آفرین است ایران ما امروز در منطقه خودش و در خانه خودش و در خلیج‌فارس خودش نقش‌آفرین است و حرف اول و آخر را می‌زند و صد البته در راستای هویت و آرمان‌های اسلامی و انقلابی و در حمایت از مردم مظلوم منطقه و نه مانند آمریکا و عمالش برای چپاول ملت‌ها.
البته که تفاوت ما با مستکبران ، زالو صفتی آنهاست ، فرق اینجاست که ما به درخواست کمک کشورهای منطقه لبیک می‌گوئیم و آنها متجاوزانه روی منابع و سرمایه‌های آن کشورها چنبره میزنند.
 اما در این بین عقل چه می‌گوید ؟
یک سؤال از عقل بپرسیم و آن اینکه اگر یک شب ببینیم خانه همسایه‌مان آتش گرفته و دارد در شعله‌های حریق می‌سوزد ، آیا به کمک همسایه می‌رویم یا نه آسوده بالش را بغل می‌گیریم و راحت تا صبح می‌خوابیم؟
آیا می‌گوئیم به من ربطی ندارد، من فردا صبح زود باید بروم سر کار خودش می‌دانند و خانه‌اش یا اینکه من خودم هزار تا مشکل دارم و ...
حالا هر چند که اصلاً سلام و علیکی هم با آن همسایه نداشته باشیم، به کمک می‌رویم یا نه؟ مسلم است که می‌رویم به کمک همسایه، چون ما می‌دانید اگر آتش و شعله‌های بی‌رحم حریق در خانه همسایه خاموش نشود آن شعله‌ها اندک زمانی بعد به خانه خودمان نیز سرایت می‌کند، و منزل ما هم در تهدید است.
 پس ظاهراً آن تلاش و سعی ما ، در خاموش کردن خانه همسایه است ولی در واقع ما داریم خانه خودمان را قبل از سوختن خاموش می‌کنیم.
سند این ادعا هم حادثه تروریستی ۱۷ خرداد در تهران است . جایی که یک ترقه کوچک از آن آتش بازی و آتشباری داعش در سوریه به بهارستان کشید حالا ببینید هر کوچه و هر خیابان و هر محله‌ای از تهران، همدان، کرمانشاه، ایلام یا خوزستان اگر قرار بود هر شب و هر ساعت این داستان برایش تکرار شود چه زیان بزرگ و جبران ناپذیری بود برایمان .
حالا الان این همسایه که خانه‌اش آتش گرفته که دشمن نیست این همان همسایه ۳۷ سال پیش ماست ؛ همان همسایه‌ای که آن‌روزها وقتی صدام آتش زد خانه ما را کمک کرد تا این خانه خاموش شود.
این بشار پسر آن حافظ اسدی است که مستشار می‌فرستاد و موشک و سلاح کمک می‌کرد تا ما آتش را خاموش کنیم.
 ما باید متوجه باشیم که داعش را چه کسی به جان سوریه و عراق انداخت.
ما باید متوجه باشیم که محور مقاومت علیه صهیونیسم‌ها و خاکریز اول الان سوریه است . متوجه باشیم که اگر نرویم و خاکریز اول را پر نکنیم و نجنگیم آنها پله ، پله جلو می‌آیند و قانع نمی‌شوند چون اصلا هدف نهائیشان سوریه نیست.
آنها دارند جلو می‌آیند تا ما را پس بزنند و عقب برانند جلو می‌آیند چون ما نیابتی در مرزشان تهدیدشان می‌کنیم چون رکب خورده‌اند از تیزهوشی ایرانی جماعت.
ساده‌تر بگویم، فی الحال ایران، عراق، سوریه و لبنان در استکبار ستیزی و در قطع ید مستکبران جهانخوار که دست روی منطقه گذاشته‌اند همفکر و هم سیاستند و اتفاقا هم مرز نیزهستند و جالب اینکه لبنان مرزآبی و خاکی با اسرائیل دارد .
پس واضح شد که لبنان در مرز مشترک با اسرائیل شده بود خط مقدم نبرد ، سوریه و عراق هم شده بودند شاهراه مواصلاتی بسیار هموار این جبهه و ایران هم عقبه جبهه را مستحکم پر کرده بود وبه خط مقدم تدارکات می‌رساند ، حالا در همه جنبه‌ها که می‌شد تدارکات رساند.
خدعه کثیف
الان اسرائیل از این اتحاد به خود لرزیده است می‌خواهد با خدعه‌ای کثیف سوریه و بعد عراق را از این پازل بیرون بکشد و بعد حزب الله لبنان را هم در محاصره، خلع سلاح کند.  آن وقت است که صهیونیست‌ها مرزشان را می‌آورد بیخ گوش ما.
خدعه کثیف که می‌گویم از این بابت است که مسلمان را با مسلمان می‌کشند و البته در سرزمین مسلمان و با هزینه مسلمان و خودشان فقط آن بیرون گود تماشا‌گرند و کف می‌زنند و سوت می‌کشند. این را مستند عرض می‌کنم و سند آن هم سخنان سخیف آقای دینا رور اواکارنماینده ایالت کالیفرنیا در کنگره آمریکاست ایشان چندی پیش با حمایت از حملات گروه تروریستی داعش در تهران گفته بود «ترجیح می‌دهم شیعیان و اهل تسنن یکدیگر را بکشند» هر چند که از نظر ما داعش صهیون است با پوشش اسلام برای فریب افکارعمومی جهان، داعش یک موج‌شکن بود که غربی‌ها در برابر موج عظیم بیداری اسلامی در دنیا بنا نهادند. یک موج‌شکن وحشتناک برای ترساندن دلهای در حال بیدار شدن از اسلام و مسلمان جماعت .این است سیاست کثیف یک مستکبر حالا ما نرویم که این افکار کثیف بیایند پشت درب خانه‌مان با عقل جور در می‌آید؟
ما نباید بگذاریم آنها به اهدافشان و نقشه‌هایشان که برای امنیت این خاک دارند برسند ، ما نباید اجازه دهیم که ابتکار و قدرت عمل را از دستان ما خارج کنند اینجاست که انسان یاد نصایح ناب امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌افتد که فرمودند «برای جهاد با دشمنان کوچ کنید.خداوند شما را رحمت کند.در خانه‌های خود نمانید که به ستم گرفتار و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پست‌تر خواهد بود، و همانا برادرِ جنگ بیداری و هوشیاری است، هر آنکس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. نهج البلاغه نامه 62»
چقدر این جمله درست است و چقدر به دل آدم می‌نشیند
خاکریز برود در حلب خیلی بهتر است تا در کرمانشاه .
میدان جنگ با دشمن بیابانهای تفتیده سوریه باشد که خیلی بهتر است تا خانه و زندگی مردم سردشت و پیرانشهر .
بیاییم اینطور به قضیه نگاه کنیم و بیاییم پس از قرنها یک بار هم که شده امتحان کنیم دوراندیشی راهبردی را .
اشتریان امروز رسیده‌اند به خیمه معاویه زمان و عمرو عاص دستور داده قرآن‌ها بر سر نیزه شود بیاییم این‌بار اشتریان را تشویق به مبارزه با تزویر کنیم .
آنها دیدند حریف مدافعان حرم ما نمی‌شوند شروع به شبه افکنی در دل کشور کرده‌اند و ما هم بیاییم کار بزرگی کنیم و در راستای حمایت از تفکرات راهبردی انقلاب گام برداریم. بیاییم روشن شویم و روشنگری کنیم.

 

منبع: کیهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲
حسین عبداللهی